واژگان

فصل: کتاب چهارم / درس: اتفاق معروف / درس 2

واژگان

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

بخش ۱۱

لیست کلمات

ارزیابی کردن

فعل، ارزیابی چیزی به‌معنای قضاوت درباره‌ی ساختار، هدف یا کیفیت آن است.

او شرایط ماشین اسباب‌بازی را قبل از خرید ارزیابی کرد.

حیرت‌زده کردن

فعل، متحیر کردن کسی به‌معنای غافلگیر کردن او است.

تعداد افرادی که به مهمانی او آمده بودند او را متحیر کرد.

شروع

فعل، to commence یعنی شروع کردن چیزی.

سخنرانی او با «تشکر» از همه‌ی کسانی که به او کمک کرده‌اند موفق شود، آغاز شد.

ذات / ماهیت / اصل

اسم، ماهیت چیزی خصوصیات مهم یا خصوصیات اساسی آن است.

اصل بحث این بود که هر دو طرف احساس کردند که ضرر کرده‌اند.

استخراج کردن

فعل، استخراج چیزی به‌معنای برداشتن آن است.

دندانپزشک دندان آسیب‌دیده زن را بیرون کشید و یک دندان مصنوعی گذاشت.

عالی

صفت، اگر چیزی fabulous باشد، بسیار خوب است.

این توت‌فرنگی بهترین چیزی است که تابه‌حال خورده‌ام. عالی است.

عجله

اسم، haste سرعت در حرکت یا عمل است.

برای اینکه به موقع به جلسه برسد، با عجله پیش می‌رود.

میل، انگیزه

اسم، impulse اصرار بی‌فکر و ناگهانی برای انجام کاری است.

به خاطر سروصدای ترسناک، انگیزه‌ای داشت تا جایی فرار کند و پنهان شود.

مهار کردن

فعل، وقتی چیزی را مهار می‌کنید، از پیشرفت آن جلوگیری می‌کنید.

مهارت ضعیف خواندن، یادگیری را در تعداد زیادی از زمینه‌ها مهار می‌کند.

دومی

صفت، latter چیزی را توصیف می‌کند که در یک سری آخرین، یا انتخاب دوم از دو چیز باشد.

در دقایق پایانی بازی، تیم میهمان گل پیروزی را به ثمر رساند.

مولکول

اسم، مولکول کوچک‌ترین واحد اساسی است که یک ماده‌ی فیزیکی را تشکیل می‌دهد.

یک قطره‌ی کوچک آب از میلیاردها مولکول آب تشکیل شده‌است.

در حال انجام

صفت، اگر چیزی در حال انجام باشد، هنوز هم اتفاق می‌افتد یا هنوز در حال رشد است.

رشد و نمو گیاهان در حال انجام است، زیرا زمان بالغ شدن آن‌ها طول می‌کشد.

دقیق

صفت، اگر کسی precise باشد، در کار دقیق و مراقب است.

سازنده در قرار دادن میخ‌ها بسیار دقیق بود.

مجاورت / نزدیکی

اسم، proximity نزدیکی در زمان، مکان یا روابط است.

تمام درختان مجاور ساحل قطع شده بودند.

عمومیت

اسم، publicity توجه عمومی است که رسانه‌ها به شخصی یا چیزی می‌دهند.

او پس از بازی در این فیلم عمومیت زیادی را به خود جلب کرد.

درمان

اسم، remedy درمانی برای یک بیماری، مشاجره یا مشکل است.

درمان خوب برای سردرد آسپرین و یک لیوان آب است.

اهمیت

اسم، اهمیت چیزی خصوصیتی است که آن را مهم می‌کند.

اهمیت هوای برفی این بود که مجبور نبودیم به مدرسه برویم.

بعدی / متعاقب

صفت، اگر چیزی subsequent باشد، به‌دنبال چیز دیگری می‌آید.

سیل و پس از آن نجات افراد گرفتار در سیل در تلویزیون پخش شد.

مصنوعی

صفت، اگر چیزی مصنوعی باشد، ساخته شده‌است تا مانند چیزی طبیعی باشد.

لباس ساخته‌شده از پارچه‌های مصنوعی در گرم نگه داشتن افراد بسیار مؤثر است.

کشنده، لاعلاج

صفت، اگر چیزی کشنده باشد، باعث مرگ یا منجر به آن می‌شود.

از آنجایی که وضعیت او درمان‌ناپذیر نبود، احساس آرامش زیادی داشت.

متن انگلیسی درس

Unit 11

Word list

assess [əˈses]

v, To assess something means to judge the structure, purpose, or quality of it.

She assessed the condition of the toy car before buying it.

astonish [əˈstɒniʃ]

v, To astonish someone means to greatly surprise them.

The number of people that came to her party astonished her.

commence [kəˈmens]

v, To commence something means to begin it.

His speech commenced with a “thank you” to all who had helped him succeed.

essence [ˈesəns]

n, The essence of something is its important qualities or basic characteristics.

The essence of the argument was that both sides felt they had lost money.

extract [ikˈstrӕkt]

v, To extract something means to remove it.

The dentist extracted the woman’s damaged tooth and put in a fake one.

fabulous [ˈfæbjələs]

adj, If something is fabulous, it is extremely good.

This strawberry is the best I’ve ever had. It’s fabulous.

haste [heist]

n, Haste is speed in movement or action.

In order to get to the meeting in time, he proceeds with haste.

impulse [ˈimpʌls]

n, An impulse is a sudden thoughtless urge to do something.

Because of the scary noise, she had an impulse to run somewhere and hide.

inhibit

v, When you inhibit something, you stop it from developing.

Poor reading skills will inhibit learning in a wide range of subject areas.

latter [ˈlætə:r]

adj, Latter describes something last in a series or the second choice of two things.

In the latter minutes of the game, the visitors scored the winning goal.

molecule [ˈmɒləkjuːl]

n, A molecule is the smallest basic unit that makes up a physical substance.

A tiny drop of water is made up of many billions of molecules of water.

ongoing [ˈɒnˌgouiŋ]

adj, If something is ongoing, then it is still happening or still growing.

The development of plants is ongoing, because it takes time for them to mature.

precise [priˈsais]

adj, If someone is precise, then they are exact and careful about their work.

The builder was very precise about where he placed the nails.

proximity [prɒkˈsiməti]

n, Proximity is closeness in time, space, or relationships.

All the trees in the proximity of the beach had been cut down.

publicity [pʌbˈlisəti]

n, Publicity is public attention given to someone or something by the media.

She received a lot of publicity after her performance in the film.

remedy [ˈremədi]

n, A remedy is a cure for a disease, argument, or problem.

A good remedy for a headache is an aspirin and a glass of water.

significance [sigˈnifikəns]

n, The significance of something is the quality that makes it important.

The significance of the snowy weather was that we didn’t have to go to school.

subsequent [ˈsʌbsikwənt]

adj, If something is subsequent, then it comes after something else in time.

The flood and the subsequent rescue of those caught in the flood were on TV.

synthetic [sinˈθetik]

adj, If something is synthetic, then it is made to be like something natural.

Clothing made out of synthetic fabrics is very effective at keeping people warm.

terminal [ˈtəːrmənəl]

adj, If something is terminal, then it causes or results in death.

Since his condition was not terminal, he felt a great sense of relief.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.