درسنامه فیلم اول

دوره: برنامه‌ی VIP آقای ای جی هوگ / فصل: با چرا شروع کنید / درس 2

برنامه‌ی VIP آقای ای جی هوگ

122 فصل | 572 درس

درسنامه فیلم اول

توضیح مختصر

در این درس یک پادکست از آقای جو روگان مورد بررسی قرار می‌گیرد.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

با چرا شروع کنید - درسنامه فیلم اول

سلام و خوش آمدید به درس فیلم این ماه.

این ماه در واقع فیلم نیست. در واقع یک سخنرانی کوتاه از شخصی به‌نام جو روگان است. من از ویدئو استفاده می‌کنم اما واقعاً هیچ ویدئویی وجود ندارد. فقط یک عکس از جو روگان است و قسمت مهم آن صوت است، چون این از برنامه‌ی رادیویی جو روگان است. اما از همان تکنیک استفاده خواهم کرد. بعد از اکثر جملات صورت را متوقف می‌کنم و واژگان را توضیح می‌دهم.

بیایید شروع کنیم.

وقتی با افکارتان تنها هستید…

«وقتی با افکارتان تنها هستید…» تنها بودن با افکارتان یعنی تنها هستید و از افکارتان آگاه هستید. متوجهِ تفکر خودتان هستید. متوجهِ افکار خودتان هستید.

… تصوری از اینکه افکارتان واقعاً چه هستند به دست می‌آورید.

«تصوری از اینکه افکارتان واقعاً چه هستند به دست می‌آورید…» پس وقتی تنها و متوجه تفکرتان هستید، در واقع خواهید دانست که افکارتان چه هستند.

از آنجا که بیشتر پرمشغله هستیم، حواسمان پرت است، درسته، به جهان خارج نگاه می‌کنیم و گاهی متوجه نمی‌شویم که به چه چیزی فکر می‌کنیم. افکار زیادی در سرمان داریم، اما آن‌ها را کاملاً درک نمی‌کنیم. اما اگر تنها و ساکت باشید، بیشتر به افکار واقعی‌تان، افکار عادی‌تان، به چیزهایی که مدام فکر می‌کنید، توجه خواهید کرد.

اگر فقط طوری زندگی می‌کنید که رفتارتان مدام براساس شتاب انتظارات دیگران است…

«اگر فقط طوری زندگی می‌کنید که رفتارتان مدام براساس شتاب انتظارات دیگران است…» می‌گوید که اگر در زندگی رفتارتان براساس شتاب… momentum انرژی یا حرکت در یک جهت خاص است. یعنی حرکت در جهتی خاص.

و انتظارات دیگران… یعنی آنچه دیگران برای شما می‌خواهند. کاری که انتظار دارند شما انجام دهید. کاری که می خواهند شما انجام دهید.

پس می‌گوید که وقتی تنها هستید ممکن است متوجه شوید که شاید واقعاً می‌خواهید کارهای دیگری را در زندگی‌تان انجام دهید. شاید کارهایی را در زندگی‌تان انجام می‌دهید که دیگران از شما می‌خواهند، نه به این دلیل که خودتان می‌خواهید. پس شاید متوجه شوید که او دارد این منظور را می‌رساند.

…. که بخواهید موردپسند این افراد دیگر قرار بگیرید. می‌توانید به دام بیفتید…

می‌گوید که شما می‌توانید در زندگی‌تان به دام بیفتید. دام چیزی است که شما را می‌گیرد تا نتوانید تکان بخورید. پس می‌گوید که اگر در زندگی‌تان بیش از حد نگران این باشید که دیگران چه فکری می‌کنند می‌توانید در دام بیفتید، گیر بیفتید.

… و زندگی‌ای را ترتیب می‌دهید که واقعاً نمی‌خواستید.

اگر این کار را انجام دهید، زندگی‌ای را ترتیب می‌دهید که واقعاً نمی‌خواستید. زندگی‌ای را ترتیب می‌دهید که واقعاً نمی‌خواستید. درسته، پس زندگی‌ای را ایجاد می‌کنید که واقعاً نمی‌خواستید چون زیادی به دیگران گوش می‌دهید.

دخلتان آمده.

دخلتان آمده، این یک جور عادی و عالی برای گفتن این است که… اگر بگویید دخلتان آمده باید دقیقاً همین‌طور گفته شود، you’re fucked یا I’m fucked. یعنی در وضعیت خیلی افتضاحی قرار دارید. در وضعیت افتضاح و خیلی بدی هستید.

در این وضعیتی گرفتار هستید که وام مسکن دارید…

«در این وضعیتی گرفتار هستید که وام مسکن دارید…» پس دارد مثالی در این باره می‌زند که می‌توانید گرفتار شوید.

mortgage قسط خانه است. پس اگر یک خانه‌ی گران‌قیمت بخرید، یک وام بانکی می‌گیرید، یک وام از بانک، و معمولاً باید هر ماه به بانک پول پرداخت کنید، این mortgage است. به آن mortgage گفته می‌شود. و این می‌تواند شما را گیر بیندازد.

شاید اگر می‌خواهید آزاد باشید و زندگی ساده‌ای داشته باشید و ترجیح می‌دهید فقط به دور دنیا سفر کنید، اما شاید نتوانید چون احساس می‌کنید باید وام خانه‌تان را پرداخت کنید. پس دارد مثالی می‌زند که برای بعضی افراد، داشتن وام مسکن راهی برای گیر افتادن است.

… صورت‌حساب‌های کارت اعتباری و وام‌های دانشجویی دارید که باید بپردازید، یک‌عالمه چیز در جریان دارید که باید به آن‌ها بپردازید.

«صورت‌حساب‌های کارت اعتباری دارید، وام دانشجویی دارید. یک‌عالمه چیز در جریان دارید…» یک سری چیز، یک سری چیزها، یک سری موقعیت‌ها در جریان هستند؛ یعنی اتفاق می‌افتند، در جریان هستند/اتفاق می‌افتند که باید به آن‌ها بپردازید، که باید انرژی‌تان برای آن‌ها وقف کنید و به کار کردن برای آن‌ها ادامه دهید.

پس می‌گوید که همه‌ی این چیزها می‌تواند شما را به دام بیندازند، دریافت وام مسکن، وام دانشجویی، به‌خصوص در ایالات متحده، وام‌های دانشجویی یک مشکل بزرگ هستند. صورت‌حساب‌های کارت اعتباری، همه‌ی این چیزها می‌تواند شما را گیر بیندازد و باید آن‌ها را بپردازید.

و همه‌ی این‌ها، مخصوصاً اگر خانواده‌ای دارید و باید به آن‌ها غذا بدهید…

«و به‌خصوص اگر خانواده‌ای دارید و باید به آن‌ها غذا بدهید…» پس اگر زن و فرزند یا شوهر و فرزند دارید، این راه دیگری است که می‌توانید گیر بیفتید.

نمی‌گوید که بچه‌ها و خانواده بد هستند، فقط می‌گوید که بعضی افراد این کار را بیش از حد زود انجام می‌دهند یا بعضی دیگر این کار را به دلیل فشارهای خارجی انجام می‌دهند، نه به این دلیل که واقعاً آن را انتخاب کرده‌اند و می‌خواهند این کار را انجام دهند، بلکه به این دلیل که این کار را انجام می‌دهند چون احساس می‌کنند که باید این کار را انجام دهند چون دیگران از آن‌ها انتظار دارند، از آن‌ها می‌خواهند.

… اوه خدای من…

«اوه خدای من…» این یک راه خیلی مؤدبانه و خوب برای گفتن oh my God است! فقط شوک را نشان می‌دهد. فقط به این معنی است که شوکه شده‌اید. اوه خدای من، اوه وای… اوه خدایا، راه خیلی مؤدبانه‌ای برای گفتن آن است.

… کاملاً قفل شده‌اید، اصلاً نمی‌توانید ریسک کنید.

«کاملاً قفل شده‌اید، اصلاً نمی‌توانید ریسک کنید.» کاملاً قفل شده‌اید، قفل شدن یعنی به دام افتادن. تصور کنید در اتاقی هستید و در را قفل می‌کنند، نمی‌توانید بیرون بروید، به دام افتاده‌اید.

و اغلب، افراد اشتباهِ گیر افتادن را مرتکب می‌شوند.

«اغلب افراد اشتباهِ گیر افتادن را مرتکب می‌شوند»، اشتباهِ گرفتار شدن در زندگی‌شان چون نگران این هستند که دیگران چه فکری می‌کنند یا دیگران از شما چه می‌خواهند.

و این فقط یک اشتباه تاکتیکی است درست مثل اینکه اگر در یک بازی ویدئویی گیر بیفتید یک اشتباه است.

پس می‌گوید که این فقط یک اشتباه تاکتیکی است درست مثل اینکه در یک بازی ویدئویی اشتباهی کرده‌اید و گیر افتاده‌اید. می‌گوید زندگی نوعی بازی است. تصور کنید زندگی شما شبیه یک بازی ویدئویی است و اگر اشتباه تاکتیکی انجام دهید…

تاکتیکی، اشتباه تاکتیکی یعنی، یک‌جور اشتباه شگردی است. فقط در برنامه‌ریزی‌تان اشتباه کرده‌اید یا در برنامه‌ی عملتان یا روش انجام کاری اشتباه کرده‌اید. تاکتیکی شبیه استراتژی است، این کلمه‌ی تاکتیکی.

پس می‌گوید که… اساساً چیزی که می‌گوید این است که اگر در زندگی‌تان اشتباهی کردید و گیر کردید، خیلی ناراحت نشوید. درست مثل این است که اگر بازی ویدئویی می‌کنید و به یک قسمت می‌رسید، اشتباهی می‌کنید، گیر می‌کنید، در بازی به دام می‌افتید یا کشته می‌شوید. چیز مهمی نیست چون می‌توانید عقب بروید و می‌توانید دوباره انجامش دهید و تصمیم هوشمندانه‌تری بگیرید.

درست مثل اینکه اگر یک نقشه را به‌اشتباه دنبال کنید و در جنگل گیر کنید، اشتباه خواهد بود.

درست مثل اینکه اگر یک نقشه را به‌اشتباه دنبال کنید و در جنگل گیر کنید، گم شوید. پس فقط دارد آن را مقایسه می‌کند، که اگر در زندگی‌تان اشتباه کنید، به دام می‌افتید، درست مثل گم شدن است، درست مثل باختن در یک بازی ویدئویی.

زندگی شما قطعاً نوعی سفر است.

زندگی شما نوعی سفر است. نوعی سفر است. کمی شبیهِ سفر است، یک سفر.

قطعاً نوعی سفر است. و همه باید آگاه باشیم که هنگام سفر، همیشه گام‌های درست را برنمی‌داریم…

«و باید آگاه باشیم که هنگام سفر، همیشه گام‌های درست را برنمی‌داریم.» همیشه هر تصمیمی را به‌درستی نخواهید گرفت. همیشه بهترین تصمیم را نخواهید گرفت. می‌گوید که اشتباه خواهید کرد، این بخشی از زندگی است، اشتباه کردن.

… و گاهی باید عقب بروید و دوباره تلاش کنید…

گاهی در زندگی باید عقب بروید و دوباره تلاش کنید. پس اگر اشتباهی انجام دادید، متوجه می‌شوید که اشتباه بوده است پس باید کمی زندگی‌تان را متوقف کنید. back up یعنی برگشتن… و بعد تصمیم متفاوتی بگیرید، کار را متفاوت انجام دهید.

… اگر در موقعیتی هستید که نمی‌توانید عقب بروید و دوباره تلاش کنید، خودتان را به دام انداخته‌اید.

پس می‌گوید اگر در موقعیتی هستید که نمی‌توانید عقب بروید و دوباره تلاش کنید، در این صورت به دام افتاده‌اید، خودتان را به دام انداخته‌اید. پس می‌گوید این خطر بزرگ در زندگی این است که در جایی گیر کنید که نتوانید تصمیم متفاوتی بگیرید. می‌گوید که در این تصمیمات خیلی مراقب باشید.

و سیستم طرف‌های عسل قرار می‌دهد…

«و سیستم ظرف‌های عسل قرار می دهد…» سیستمی که درباره‌ی آن صحبت می‌کند، جامعه است، درسته؟ فرهنگ، جامعه، نظام اقتصادی ما ظرف‌های عسل قرار می‌دهد.

ظرف عسل تله‌ای است که ظاهر خوبی دارد. پس می‌توانید تصور کنید که این راهی برای گرفتن یک حیوان است، مثلاً خرس اگر می‌خواهید خرس شکار کنید، می‌توانید یک ظرف بزرگ مانند یک کاسه عسل، با این فرض که خرس‌ها عسل دوست دارند، آن را بیرون می‌گذارید و بعد منتظر آمدن خرس می‌مانید.

خرس فکر می‌کند که ظرف خوب به نظر می‌رسد. به نظر می‌رسد غذای خوبی است. به نظر می‌رسد خوش‌مزه باشد. پس خرس می‌آید و بعد شکارچی به خرس شلیک می‌کند. پس تله است. خلاصه قابلمه‌ی عسل هر چیزی است که خوب به نظر برسد، اما در واقع شما را می‌گیرد، شما را به دام می‌اندازد.

پس می‌گوید در زندگی، سیستم، به‌خصوص سیستم اقتصادی، ظرف‌های عسل را برای به دام انداختن ما قرار می‌دهد. چیزهایی که خوب به نظر می‌رسند اما در واقع ما را به دام می‌اندازند.

… تا افراد گرفتار شوند. سیستم ایده‌های بازنشستگی را ارائه می‌دهد…

برای مثال، سیستم ایده‌های بازنشستگی را قرار می‌دهد. بازنشستگی زمانی است که تمام عمر کار می‌کنید و در نهایت در ۶۵ یا ۷۰ سالگی دیگر کار نمی‌کنید. سن بازنشستگی مدام بالاتر می‌رود، درسته؟

پس می‌گوید این یک نوع ظرف عسل است، آن‌ها در رسانه‌ها به ما می‌گویند که فقط منتظر بمانید تا بازنشسته شوید، خیلی عالی می‌شود. پس مردم تمام زندگی‌شان را کار می‌کنند، گاهی افراد تمام عمرشان در مشاغلی که متنفرند کار می‌کنند و منتظر بازنشستگی هستند. می‌گوید که این تله است.

… ایده‌های سال‌های طلایی که برای شما مزایا به ارمغان می‌آورند…

نمونه‌های دیگر ظرف عسل، ایده‌ی سال‌های طلایی. ایده‌ی مشابهی است. ایده‌ی سال‌های طلایی، سال‌های طلایی سال‌های پایان زندگی‌تان هستند. به‌طور معمول در دهه‌ی ۶۰، ۷۰ یا ۸۰ و بعد از آن. و ایده این است که سال‌های طلایی که دوران عالی‌ای در زندگی تان است که بازنشسته‌اید، مجبور نیستید کار کنید و می‌توانید فقط از زندگی لذت ببرید.

پس دوباره، این تله است چون راهی برای فریب است، می‌گوید این راهی برای به دام انداختن جوان‌ترها است. به آن‌ها بگویید که الان سخت کار کنند، کارهایی را که از آن‌ها متنفرید انجام دهید، چون در نهایت وقتی پیرتر می‌شوید پاداش می‌گیرید.

ظرف عسل دیگری که ذکر می‌کند، تله‌ی دیگر، ایده‌ی مزایا است. وقتی در این باره صحبت می‌کنیم، به‌خصوص در آمریکا، چیزی که درباره‌اش صحبت می‌کند مانند بیمه‌ی درمانی، زمان تعطیلات، زمان بیماری در کار شما، همه‌ی این‌ها مزایا نامیده می‌شوند. به این‌ها مزایا می‌گوییم.

… فراهم کردن یک محیط کار سالم برای شما. چرا؟ خب، چون می‌خواهند مردم برایشان کار کنند.

«فراهم کردن یک محیط کار سالم برای شما. چرا؟ چون می‌خواهند مردم برایشان کار کنند.» می‌گوید که چرا، چرا شرکت‌ها این‌همه خوشی کوچک، این چیزهای خوب کوچک را ارائه می‌دهند؟ می‌گوید که خب واضح است، می‌خواهند مردم برایشان کار کنند. آن‌ها کارمند می‌خواهند و می‌خواهند کارمندانشان بمانند.

نمی‌خواهند مردم به رویاهایشان پی ببرند.

«نمی‌خواهند مردم به رویاهایشان پی ببرند.» نمی‌خواهند شما رویاهایتان را زندگی کنید. می‌خواهند برای آن‌ها کار کنید.

و فرار کنند، این خیلی آزاردهنده است…

«نمی‌خواهند شما فرار کنید. خیلی آزاردهنده است.» می‌گوید… a pain in the ass یعنی یک مشکل آزاردهنده. مشکل آزاردهنده‌ای است، یک مشکل اعصاب‌خردکن است.

پس می‌گوید اگر مثلاً برای یک شرکت، یک شرکت بزرگ را تصور کنید، اگر تعداد زیادی از کارکنان آن‌ها برای ایجاد کسب‌وکار خودشان یا دنبال کردن رویاهایشان شرکت را ترک کنند، دردسر است، یک مشکل آزاردهنده برای شرکت است، چون بعد باید کارمندان دیگر را پیدا کنند.

و اگر کارکنان جدید رویاهایشان را دنبال کنند، آن‌ها باید دائماً کارمندان دیگری پیدا کنند. ممکن است مجبور شوند پول بیشتری به مردم بدهند و محیط کار را خیلی خیلی بهتر کنند. پس این دردسر است، یک مشکل آزاردهنده برای شرکت‌ها است.

برایشان آسان‌تر است که مزایا، بیمه‌ی درمانی و این کارهای کوچک دیگر را برای به دام انداختن مردم انجام دهند. به همین دلیل می‌خواهند افرادی را که برای آن‌ها کار می‌کنند به دام بیندازند.

… افراد بیشتری را استخدام کنند و به آن‌ها آموزش دهند…

پس می‌گوید که این دردسر است، آزاردهنده است چون در این صورت باید افراد بیشتری را استخدام کنند، باید افراد جدید را آموزش دهند، زیاد و دائم همین کار را انجام دهند.

… می‌خواهند آن را طوری تنظیم کنند که شما بمانید.

می‌خواهند آن را تنظیم کنند، می‌خواهند موقعیتی را ایجاد کنند که شما بمانید. to stick around یعنی ماندن، ترک نکردن، ایستادن. پس شرکت‌ها از شما می‌خواهند که بایستید، می‌خواهند که بمانید. نمی‌خواهند بروید.

می خواهند در دنیایی ناخوشایند بمانید…

ماندن در دنیای ناخوشایند، دنیا و زندگی‌ای که برای شما خوب نیست.

… به شما بستگی دارد که مشکل بازی ویدئویی را ببینید.

«به شما بستگی دارد که مشکل بازی ویدئویی را ببینید.» از مثال بازی ویدئویی استفاده می‌کند. می‌گوید این مسئولیت شماست، شما باید این مشکل احتمالی را ببینید و راه‌حل بهتری برای خودتان بیابید.

که مشکلی که روی نقشه می‌آید را ببینید…

«که مشکلی که روی نقشه می‌آید را ببینید.» حالا از نقشه استفاده می‌کند، مثال سفر.

… اوه نه، فکر کنم این پیچ درست باشه…

«نه، فکر کنم این پیچ درست باشه.» دوباره او تصور می‌کند که نقشه را دنبال می‌کنید و بعد باید بفهمید، به‌سمت چپ بروم؟ به‌سمت راست بروم؟ پس در زندگی باید به زندگی‌تان مثل یک سفر نگاه کنید و بفهمید که آها، شاید من نمی‌خواهم این کار را انجام دهم، در عوض باید این کار را انجام دهم.

… که همه‌ی مشکلاتی را که به‌طور بالقوه می‌توانند پیش روی شما باشند و آینده‌ی شما را محاسبه کنند ببینید.

می‌گوید در زندگی باید به جلو نگاه کنید و مشکلات احتمالی را که ممکن است در آینده ایجاد شود ببینید. و بعد باید آینده‌تان را محاسبه کنید. یعنی برای آینده‌تان برنامه‌ریزی کنید. آینده‌تان را درک کنید. آینده‌تان را بفهمید.

و بعد به همه‌ی افرادی که این کار را نکرده‌اند هم نگاه کنید.

می‌گوید این به شما کمک می‌کند، به همه‌ی افرادی که این کار را نکرده‌اند هم نگاه کنید، همه‌ی افراد دیگری که همین کار را انجام داده‌اند و ببینید چه نتیجه‌ای گرفته‌اند، ببینید آیا خوش‌حال هستند یا نه.

بدبختی‌ای که در آن هستند…

به بدبختی‌ای که در آن هستند نگاه کنید. بدبختی یعنی ناراحتی فوق‌العاده زیاد. می‌گوید به زندگی نگاه کنید، به تصمیماتی که دیگران می‌گیرند، آن‌هایی که می‌شناسید، نگاه کنید و ببینید چند نفر چقدر ناراحت هستند.

… یاد بگیرید که نمی‌خواهید مثل آن‌ها باشید.

«یاد بگیرید که نمی‌خواهید مثل آن‌ها باشید.»

و بعد به افرادی نگاه کنید که به‌نوعی از فرصت استفاده کرده‌اند و راهشان را طی کرده‌اند.

«و بعد به افرادی نگاه کنید که به‌نوعی از فرصت استفاده کرده‌اند و راهشان را طی کرده‌اند.» در اینجا اشتباه گرامری می‌کند. می‌ببینید، انگلیسی‌زبانان بومی هم اشتباهات گرامری می‌کنند. باید می‌گفت، به افرادی که فرصت استفاده کرده‌اند (taken) نگاه کنید.

فرصت یک ریسک است. پس می‌گوید به افرادی که ریسک کرده‌اند نگاه کنید… از فرصت استفاده کردن یعنی ریسک کردن، یعنی چیزی را امتحان کنید که ممکن است شکست بخورد یا ممکن است موفق شود، چندان مطمئن نیستید.

می‌گوید در زندگی به افرادی که از فرصت استفاده کرده‌اند نگاه کنید، کسانی که چیزهای متفاوتی را امتحان کرده‌اند، سعی کرده اند رویاهایشان را زندگی کنند و نتایج آن‌ها را ببینید، ببینید چگونه آن‌ها معمولاً راضی‌تر و شادتر هستند.

چه چیزی را متفاوت با شما انجام می‌دهند؟

چه چیزی را متفاوت انجام می‌دادند؟ از آن‌ها یاد بگیرید.

چه عینیتی دارند که شاید شما فاقد آن هستید؟

«چه عینیتی دارند که شاید شما فاقد آن هستید؟» منظور از عینیت مثلاً تفکر منطقی است. یعنی تفکر احساسی نیست. ما اغلب تحت کنترل ترس‌هایمان هستیم، درسته؟

همه‌ی پیام‌هایی که از رسانه‌ها، از خانواده، از جامعه دریافت می‌کنیم ما را از انجام کاری متفاوت می‌ترسانند و این احساسات است. منظور از عینی بودن این است که همه‌چیز را بدون احساس ببینیم، و حقایق را به‌روشنی جست‌وجو کنیم.

پس شما ممکن است فاقد چه عینیتی باشید؟ to lack یعنی نداشتن. می‌‌گوید به افراد دیگر نگاه کنید و بعد خودتان را درک کنید. مشکلات خودتان را ببینید. ترس‌های خودتان را ببینید.

در چه بینشی نسبت به اشتباهات خودشان مایلند کنکاش کنند که شما مایل نیستید؟

دوباره می‌گوید که وقتی از این افراد دیگر یاد می‌گیرید، آن‌ها چه بینشی دارند؟ درباره‌ی اشتباهات خودشان که مایلند در آن کنکاش کنند و عمیقاً به آن توجه کنند، چه درکی دارند؟ عمیق نگاه کردن، یادگیری عمیق.

می‌گوید این افراد که شادتر و موفق‌تر هستند. معمولاً آن‌ها بیشتر به خودشان نگاه می‌کنند. به نقاط ضعفشان نگاه می‌کنند. به اشتباهاتشان نگاه می‌کنند. درباره‌ی ترس‌هایشان صادق هستند.

و افرادی که بدبخت هستند و خیلی ناراحت هستند، از نگاه کردن به خودشان می‌ترسند. از نگاه به اشتباهاتشان و نقاط ضعفشان می‌ترسند.

اگر عقب بروید و بگویید، نمی‌دانم، نمی‌خواهم این‌قدر دقیق به خودم نگاه کنم…

می‌گوید شما عقب می‌روید. اکثر مردم عقب می‌روند اما می‌ترسند دقیق به خودشان نگاه کنند. نمی‌خواهند به حقیقت درباره‌ی خودشان و ترس‌ها و نگرانی‌های خودشان نگاه کنند.

… اما کسی که بتواند به خودش دقیق‌ترین نگاه را داشته باشد، نتایج منطقی‌تری خواهد داشت.

می‌گوید کسی که دقیق‌ترین نگاه را به خودش کند، درباره‌ی خودش صادق‌ترین باشد، منطقی‌ترین نتایج را خواهد داشت. دوباره، منطقی یعنی تفکر روشن بدون احساس.

خوب گفتی… می‌دانی.

مرد دیگر می‌گوید: «well put.» یعنی خوب گفتی. یعنی خیلی خوب گفتی. خوب گفتی.

… چون تو معمار خودت هستی، می‌دانی منظورم چیست.

می‌گوید که می‌دانی، چون تو معمار خودت هستی، می‌دانید منظورم چیست. معمار کسی است که ساختمان طراحی می‌کند. پس آن را به‌عنوان مثال می‌گوید. تو برای زندگی خودت برنامه‌ریزی می‌کنی. زندگی خودت را می‌سازی، نه دیگران، خودت. مسئول ساختن زندگی خودت هستی.

و این تمام ماجراست، من حالا آن را بدون صحبت پخش خواهم کرد، فقط به عقب برمی‌گردم، عقب می‌روم و دوباره کل فایل را اپخش می کنم و فقط ساکت می‌مانم تا بتوانید بدون وقفه‌ی من آن را بشنوید.

وقتی با افکارتان تنها هستید، تصوری از اینکه افکارتان واقعاً چه هستند به دست می‌آورید. اگر فقط طوری زندگی می‌کنید که رفتارتان مدام براساس شتاب انتظارات دیگران است، که بخواهید موردپسند این افراد دیگر قرار بگیرید، می‌توانید به دام بیفتید و زندگی‌ای را بسازید که واقعاً نمی‌خواستید.

دخلتان آمده. در این وضعیتی گرفتار هستید که وام مسکن دارید، صورت‌حساب‌های کارت اعتباری دارید، وام دانشجویی دارید که باید بپردازید، یک‌عالمه چیزهای ناخوشایند در جریان دارید که باید به آن‌ها بپردازید. و همه‌ی این‌ها، و به‌خصوص اگر خانواده‌ای دارید و باید به آن‌ها غذا بدهید. خدای من، کاملاً قفل شده‌اید، اصلاً نمی‌توانید ریسک کنید.

و اغلب، افراد اشتباهِ گیر افتادن را مرتکب می‌شوند. و فقط یک اشتباه تاکتیکی است. درست مثل اینکه اگر در یک بازی ویدئویی گیر بیفتید یک اشتباه است. درست مثل اینکه اگر یک نقشه را به‌اشتباه دنبال کنید و در جنگل گیر کنید، اشتباه خواهد بود.

زندگی شما قطعاً نوعی سفر است. مطمئناً نوعی سفر است و همه باید آگاه باشیم که هنگام سفر، همیشه گام‌های درست را برنمی‌داریم. و گاهی باید عقب بروید و دوباره تلاش کنید. و اگر در موقعیتی هستید که نمی‌توانید عقب بروید و دوباره تلاش کنید، خودتان را به دام انداخته‌اید.

و سیستم ظرف‌های عسلی را برای افراد می‌گذارد تا به دام بیفتند. سیستم ایده‌های بازنشستگی، ایده‌های سال‌های طلایی را ارائه می‌دهد، مزایا و یک محیط کار سالم برای شما فراهم می‌کند.

چرا؟ خب، چون می‌خواهند مردم برایشان کار کنند. نمی‌خواهند مردم به رویاهایشان پی ببرند و فرار کنند. این خیلی آزاردهنده است. باید افراد بیشتری را استخدام کنید و آن‌ها را آموزش دهید. می‌خواهند آن را طوری تنظیم کنند که شما بمانید. در یک دنیای ناخوشایند بمانید.

به شما بستگی دارد که مشکل بازی ویدئویی را ببینید. که مشکلی که روی نقشه می‌آید را ببینید، اوه نه، فکر کنم این پیچ درست باشه. که همه‌ی مشکلاتی را که به‌طور بالقوه می‌توانند پیش روی شما باشند و آینده‌ی شما را محاسبه کنند ببینید.

و بعد به همه‌ی افرادی که این کار را نکرده‌اند هم نگاه کنید. به بدبختی‌ای که در آن هستند نگاه کنید. و یاد بگیرید که نمی‌خواهید مثل آن‌ها باشید. و بعد به افرادی نگاه کنید که به‌نوعی از فرصت استفاده کرده‌اند و راهشان را طی کرده‌اند.

چه چیزی را متفاوت با شما انجام می‌دهند؟

چه عینیتی دارند که شاید شما فاقد آن هستید؟

در چه بینشی نسبت به اشتباهات خودشان مایلند کنکاش کنند که شما مایل نیستید، که عقب می‌روید و می‌گویید می‌دانید، من نمی‌خواهم این قدر دقیق به خودم نگاه کنم. اما کسی که بتواند دقیق‌ترین نگاه را به خود داشته باشد، نتایج منطقی‌تری خواهد داشت.

خوب گفتی، چون تو معمار خودت هستی، می‌دانید منظورم چیست؟

خیلی خب، و این پایان است.

متن انگلیسی درس

Begin With Why – Movie Technique A

Hello and welcome to this month’s movie lesson.

This is actually not a movie this month. It’s actually a short speech by a guy named Joe Rogan. I’m using a video but there’s really no video. It’s just a picture of Joe Rogan and the important part is the audio, because this is from Joe Rogan’s radio show. So I will use the same technique, however. I will pause after most sentences and explain the vocabulary.

Let’s begin.

When you’re alone with your thoughts…

“When you’re alone with your thoughts…” to be alone with your thoughts means that you’re alone and you are aware of your thoughts. You’re noticing your own thinking. You’re noticing your own thoughts.

… You get an idea of what your thoughts actually are.

“You get an idea of what your thoughts actually are…” so when you’re alone and you notice your thinking, you will actually learn what your thoughts are.

Because mostly we’re busy, we’re distracted, right, we’re looking at the outside world and we don’t realize sometimes what we’re thinking. We have a lot of thoughts in our head, but we don’t completely realize them. But if you’re alone and quiet, you will notice more your true thoughts, your habitual thoughts, the things you think constantly.

If you live your life just acting constantly on the momentum of other people’s expectations…

“If you live your life just acting constantly on the momentum of other people’s expectations…” So he’s saying if you live your life acting on the momentum… momentum is energy or movement in a direction, in a certain direction. It means moving in a certain direction.

And other people’s expectations… it means, what other people want for you. What they expect you to do. What they want you to do.

So he’s saying when you’re alone you might notice that maybe you actually want to do other things in your life. Maybe you are doing things in your life because other people want you to do them, not because you want to. So you might realize that that’s what he’s communicating.

…. Of you wanting to be liked by these other people. You can run into a trap…

He’s saying you can run into a trap in your life. A trap is something that catches you so you can’t move. So he’s saying in your life you can get trapped, you can get stuck if you worry about what other people think too much.

… and you set up a life that you didn’t really want.

If you do that, you set up a life that you didn’t really want. You set up a life that you didn’t really want. Right, so you create a life that you didn’t really want because you’re listening to other people too much.

You’re fucked.

You’re fucked, which is a great casual way to say… if you say you’re fucked it has to be said in that exact way, you’re fucked, I’m fucked. It means that you are in a very terrible situation. You’re in an awful, terrible situation.

You’re trapped in this situation where you have a mortgage…

“You’re trapped in this situation where you have a mortgage…” so he’s giving an example where you can be trapped.

A mortgage is a house payment. So, if you buy an expensive house, you get a bank loan, a loan from the bank and then you have to pay the bank every month usually, that’s a mortgage. The loan is called a mortgage. And that can make you stuck.

Maybe if you want to be free and live a simple life and you prefer to just travel around the world, but maybe you can’t because you feel like you have to pay your house loan. So he’s giving an example that for some people, having a mortgage is a way to get stuck.

… you’ve got credit card bills, you’ve got student loans you have to pay, you have a bunch of shit going on that you have to continue to feed.

“You have credit card bills, you got student loans. You have a bunch of shit going on…” a bunch of things, a bunch of stuff, a bunch of situations going on; means happening, going on/happening that you have to feed, that you have to continue to put energy into, continue to work for.

So he’s saying that all these things can trap you, getting a mortgage, having students loans, especially in the United States, student loans are a big problem. Credit card bills, all of these things can make you stuck and you have to keep working hard to feed them, to pay them.

And all that and especially if you have a family and you have to feed them…

“And especially if you have a family and you have to feed them…” So if you have a wife and children or a husband and children that’s another way that you can get stuck.

He’s not saying that children and a family’s bad, he’s just saying that some people do it maybe too early or some people do it because of pressure from the outside, not because they’re really choosing it and want to do it, but because they feel they must do it because other people expect them to, want them to.

… oh my goodness…

“Oh my goodness…” that’s a very polite, nice way to say oh my God! It just shows shock. It just means you’re shocked. Oh my God, oh wow, oh… oh my goodness, a very polite way to say it.

… you’re fully locked in, you can’t take any chances whatsoever.

“You’re fully locked in, you can’t take any chances whatsoever.” You’re fully locked in, to be locked in means to be trapped. Imagine you’re in a room and they lock the door, you can’t get out, you’re trapped.

And oftentimes, people make the mistake of getting stuck.

“Oftentimes, people make the mistake of getting stuck,” of getting trapped in their life because of worrying about what other people think or what other people want you to do.

And it is just a tactical mistake just like it would be a mistake if you got stuck in a video game.

So he says, it is just a tactical mistake just like if you made a mistake and got stuck in a video game. He’s saying life is kind of a game. Imagine that your life is like a video game and if you make a tactical mistake…

Tactical, um, tactical mistake it means, it’s kind of like a method mistake. You just made a mistake with your planning or you made a mistake with your action plan or your method of doing something. Tactical is similar to strategy, this word tactical.

So he’s saying that… Basically what he’s saying is, don’t get too upset if you make a mistake in your life and you get stuck. It’s just like if you’re playing a video game and you get to one part, you make a mistake, you get stuck, you get trapped or you get killed in the video game. It’s no big deal because you can back up and you can do it again and make a smarter decision.

Just like it would be a mistake if you followed a map incorrectly and you got stuck in the woods.

Just like it would be a mistake if you followed a map incorrectly and you got stuck, you got lost in the woods, in the forest. So he’s just comparing it, that if you make a mistake in your life you get trapped it’s just like getting lost, it’s just like losing in a video game.

Your life is certainly some sort of a journey.

Your life is some sort of a journey. It’s kind of a journey. It’s a little bit like a journey, a trip.

It’s certainly some sort of a journey. And we have to all be aware that when we’re making journey’s we’re not always going to make the right steps…

“And we have to be aware that when we make journeys when we make a trip we’re not always going to make the right steps.” You’re not always going to make every decision correctly. You’re not always going to make the best decision. You will make mistakes he says, that’s part of life, making mistakes.

… and sometimes you have to back up and try again…

Sometimes in life you have to back up and try again. So if you make a mistake, you realize it was a mistake so you have to stop your life a little bit. Back up means go back… and then make a different decision, do something differently.

… if you’re in a position where you can’t back up and try again, you’ve trapped yourself.

So he’s saying, if you’re in a position where you cannot back up and try again, then you are trapped, you have trapped yourself. So he’s saying that’s the big danger in life is to get stuck where you can’t make a different decision. So he’s saying be very careful about these decisions.

And the system will set out honey pots…

“And the system will set out honey pots…” the system he’s talking about, society right? Culture, society, our economic system will set out honey pots.

A honey pot is a trap that looks good. So you can imagine it’s like a way to catch an animal, like a bear if you’re hunting for a bear, you could get a big pot like a bowl of honey, supposedly bears like honey, and you put it out and then you wait for the bear to come.

The bear thinks it looks good. It looks like good food. It looks like it’s yummy. So the bear comes and then the hunter shoots the bear. So it’s a trap. So a honey pot is anything that looks good, but actually is going to catch you, is going to trap you.

So he’s saying in life, the system, the economic system especially, sets out honey pots to trap us. Things that look good but actually they trap us.

… for people to get trapped in. The system will set out the ideas of retirement…

For example, the system will set out the ideas of retirement. Retirement is when you work all your life and then finally you stop working when you’re 65 or 70. It keeps getting older, right?

So he’s saying this is a kind of honey pot, they tell us in the media oh, just wait when you retire it’ll be so great. So people work their whole lives, sometimes people work in jobs they hate their whole lives waiting for retirement. That’s a trap he’s saying.

… the ideas of the golden years providing you benefits…

Other honey pot examples, the idea of the golden years. It’s a similar idea. The idea of the golden years, golden years, that’s the years at the end of your life. Typically, in your 60s, 70s, 80s and beyond. And the idea is, the golden years that’s like this great time in your life you’re retired, you don’t have to work and you can just enjoy life.

So again, it’s a trap because it’s a way to trick, he’s saying it’s a way to trap younger people. Tell them work hard now and do things you hate, because eventually you’ll get a reward when you’re older.

The other honey pot he mentions, the other trap is the idea of benefits. Now, when we talk about this, especially in America, what he’s talking about are like health insurance, vacation time, sick time at your job, these are all called benefits. We call these benefits.

… providing you a healthy work environment. Why? Well, because they want people to work for them.

“Providing you a healthy work environment. Why? Because they want people to work for them.” So he’s saying why, why do companies give all of these little treats, these little good things? He says well it’s obvious, they want people to work for them. They want employees and they want their employees to stay.

They don’t want people to realize their own dreams.

“They don’t want people to realize their own dreams..” They don’t want you to live your dreams.. They want you to work for them.

Escape, that’s a fucking pain in the ass…

“They don’t want you to escape. That’s a fucking pain in the ass.” He’s saying… a pain in the ass is an annoying problem. It’s an annoying problem, a frustrating problem.

So he’s saying if, for a company for example, just imagine a big company, if a lot of their employees leave to create their own businesses or to follow their dreams, that’s a pain in the ass, it’s an annoying problem for the company because then they have to go find other employees.

And if those guys follow their dreams then they have to constantly find other employees. They might have to pay people more and make the working environment much, much better. So it’s a pain in the ass, it’s an annoying problem for the companies.

It’s easier for them just to give benefits, health insurance and to do these other little small things to trap people. That’s why they want to trap people working for them.

… hire more people and train them…

So he’s saying it’s a pain in the ass, it’s annoying because then they have to hire more people, they have to train the new people, constantly doing this a lot.

… they want to set it up so that you stick around.

They want to set it up, they want to create a situation so that you stick around. To stick around means to stay, not leave, to stick around. So the companies want you to stay, they want you to stick around. They don’t want you to leave.

Stick around in some sort of an unsatisfying world…

Stick around, stay, in some sort of an unsatisfying world, a world, a life that’s not good for you.

…it’s up to you to see that video game problem.

“It’s up to you to see that video game problem.” He’s using the video game example. He says it’s your responsibility, you must see this possible problem and find a better solution for yourself.

To see that issue as it comes up on the map…

“To see that issue as it comes up on the map.” Now he’s using the map, the journey example.

… oh no, I think this is a right turn…

“No, I think this is a right turn.” So again, he’s imagining you’re following the map and then you have to figure out, do I go left? Do I go right? So in your life you have to look at your life like a journey and figure out oh, maybe I don’t want to do this I should do this instead.

… to see all the problems that could potentially lay in front of you and calculate your future.

So he’s saying in life you have to look ahead and see the possible problems that might be in the future. And then you have to calculate your future. It means plan your future. Figure out your future. Understand your future.

And then also look around at all the people that didn’t do it.

He says also, this will help you, look around at all the people that didn’t do it, all the other people who just did the same thing and see what result they got, see if they are happy.

The misery that they’re in…

Look at the misery they are in. Misery means super unhappiness. So he’s saying look around at life, look at the decisions other people make, that you know, and look how many are so unhappy.

… learn that you don’t want to be like them.

“Learn that you don’t want to be like them.”

And then look at the people that have kind of tooken chances and navigated their way.

“And then look at the people who have kind of tooken chances and navigated their way.” He makes a grammar mistake here. See, native speakers make grammar mistakes too. He should have said, look at the people who have taken chances.

A chance is a risk. So he’s saying, look at the people who have taken chances who… to take a chance means to risk, it means to try something that might fail, might succeed, you’re not so sure.

So he’s saying in life, look at the people who have taken chances, who have tried something different, tried to live their dreams and see their results, see how they are usually more satisfied and more happy.

What do they do differently than you?

What did they do differently? So learn from them.

What objectivity do they have that maybe you lack?

“What objectivity do they have that maybe you lack?” Objectivity means like rational thinking. It means not emotional thinking. We’re often controlled by our fears, right?

We get all these messages from the media, from family, from society to make us afraid to do something different, and that’s emotion. Objectivity means to see things without emotion, to seek the facts clearly.

So what objectivity do maybe you lack? To lack means to not have. So he’s saying, look at other people and then understand yourself. See your own problems.. See your own fears.

What insight into their own mistakes are they willing to delve into that you’re not?

So he’s saying again, learning from these other people what insight do they have? What understanding do they have about their own mistakes that they are willing to delve into, to look into deeply? To look at deeply, to learn about deeply.

So he’s saying these people who are more happy, more successful. Usually they will look at themselves more. They will look at their own weaknesses. They will look at their own mistakes. They will be honest about their own fears.

And the people who are miserable, who are very unhappy, they’re afraid to look at themselves. They’re afraid to look at their own mistakes and their own weaknesses.

If you step back and you go you know, I just don’t, I just don’t want to look at myself that closely…

He says, you step back. Most people, they step back but they’re afraid to look at themselves closely. They don’t want to look at the truth about themselves and their own fears and worries.

… but the person who’s able to look at themselves the closest is going to get the more rational results.

He’s saying the person who will look at themselves the closest, to be the most honest about themselves, they will get the most rational results. Again, rational means clear thinking without emotion.

Well put… y’know.

The other guy says, “Well put”. That means well said. It means you said that very well. Well put.

… because you’re your own architect, you know what I mean.

He says you know, because you are your own architect you know what I mean. An architect is someone who plans a building. So he’s giving it as an example. You plan your own life. You build your own life, not other people, you. You are responsible to build your own life.

And that’s the whole thing, I’m gonna play it now without talking, I’m just going to go back, rewind, and play the whole thing again and I’ll just be quiet so you can hear it without me interrupting.

When you’re alone with your thoughts, you get an idea of what your thoughts actually are. If you live your life just acting constantly on the momentum of other people’s expectations, of you wanting to be liked by these other people, you can run into a trap and you set up a life that you didn’t really want.

You’re fucked. You’re trapped in this situation where you have a mortgage, you’ve got credit card bills, you’ve got student loans you have to pay, you have a bunch of shit going on that you have to continue to feed. And all that, and especially if you have a family and you have to feed them. Oh my goodness, then you’re fully locked in, you can’t take any chances whatsoever.

And oftentimes, people make the mistake of getting stuck. And it is just a tactical mistake. Just like it would be a mistake if you got stuck in a video game. Just like it would be a mistake if you followed a map incorrectly and you got stuck in the woods.

Your life is certainly some sort of a journey. It’s certainly some sort of a journey and we have to all be aware that when we’re making journeys, we’re not always going to make the right steps. And sometimes you have to back up and try again. And if you’re in a position where you can’t back up and try again, you’ve trapped yourself.

And the system will set out honey pots for people to get trapped in. The system will set out the ideas of retirement, the ideas of the golden years, providing you benefits, providing you a healthy work environment.

Why? Well, because they want people to work for them. They don’t want people to realize their own dreams and escape. That’s a fucking pain in the ass. You gotta hire more people and train them. They want to set it up so that you stick around. Stick around in some sort of an unsatisfying world.

It’s up to you to see that video game problem. To see that issue as it comes up on the map, oh no, I think this is a right turn. To see all the problems that could potentially lay in front of you and calculate your future.

And then also look around at all the people that didn’t do it. Look at the misery that they’re in. And learn that you don’t want to be like them. And then look at the people that have kind of tooken chances and navigated their way.

What do they do differently than you?

What objectivity do they have that maybe you lack?

What insight into their own mistakes are they willing to delve into that you’re not, that you step back and you go you know, I just don’t, I just don’t want to look at myself that closely. But the person who’s able to look at themselves the closest is going to get the more rational results.

Well put, you know, because you’re your own architect, you know what I mean?

All right, and that is the end.

مشارکت کنندگان در این صفحه

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.