مکالمه

توضیح مختصر

در این درس مکالمه ای به زبان انگلیسی در رابطه با یک موضوع جالب و جذاب می‌شنوید.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

جو: سلام

اریک: سلام جو، من اریکم

جو:سلام اریک اوضاعت چطوره؟

اریک: اوضاع عالیه.

خودت چطوری؟

جو: آره، منم خیلی عالیم

اریک: بسیار خوب

جو: سفرت آخرهفته‌ت به واشنگتن چطور بود؟

اریک:اوه خیلی خیلی‌ خوب بود

جو: عالی. من—

اریک: آره

جو: ای‌کاش می‌تونستم بهتون ملحق بشم.

اریک: آره خب تو واقعاً برای سال بعد باید تلاش کنی.

جو: آره، قطعا تو لیست کارهایی که باید انجامش بدم هست.

اریک: خوبه

جو: آره، چطور بود همان‌طور که انتظار داشتید رسیدین اون‌جا؟

منظورم اینه که سفرتون چطور بود؟

اریک: اوه پسر، من دیگه از دست شرکت‌های هواپیمایی خسته‌م

جو: چی شده؟

اریک: بدبیاری پشت بد بیاری.

ما رسیدیم اون‌جا و پرواز تأخیر داشت.

خیلی شلوغ بود. بعد از خارج شدن ما منتظر موندیم.

و هی برای چمدون‌ها و بار منتظر موندیم.

و انتظار از کنترل خارج شد.

جو: اوه میدونی، من حدود یک ساله که تجربه‌ی خوبی با شرکت‌های هواپیمایی این‌جا داخل کشور نداشته‌ام.

اریک: اوه، یعنی میگم، این.

جو: دست کم.

اریک: داره بدتر و بدتر و بدتر میشه.

جو: آره.

خب، امیدوارم که این موضوع برنامه‌هات رو خراب نکرده باشه..

اریک: نه.

جو: که درواقع تونسته باشید بعد از اینکه رسیدین اوقات خوبی رو داشته باشین.

اریک: اوه،،جدی میگم، واقعا اونجا بودن با اون آدما خارق‌العاده‌ست.

اونا مثل خانواده‌ن.

جو: تو باید یکم درباره‌ش بهم بگی، چون من هیچ‌وقت اونجا نرفتم.

اریک: آره، خیلی مکان قشنگیه.

اونا یه سری کابین روی آب دارن، میدونی، همش با خونواده و دوستات هستی

و بچه‌م روی آب خوش میگذروند و لذت میبرد.

و این در حقیقت بار اولش بود که میتونست رو قایق باشه و این موضوع رو درک کنه که روی آبه و نه رو زمین.

و تو اون سن، همه‌چی یه تجربه‌ی خیلی جدیده.

اون..

جو: بله.

اریک: فوق‌العاده بود.

جو: بعد با آب چطور کنار اومد؟

مثلاً بی‌قرار بود یا خیلی آروم بود موقعی که بیرون اومده بود؟ چون می‌دونم–

اریک: او خیلی آرومه.

منظورم اینه که اون یه جورایی بچه‌ی آبه

اریک: عاشق آبه.

عاشق اینه که تو آب باشه.

اون بالا آب خیلی سرده، ما نذاشتیمش تو آب.

و یکمم با جلیقه‌ی نجات مشکل داشت.

جلیقه کمی براش تنگ بود.

و یکم باعث میشد راحت نباشه.

ولی بعد از اینکه استرس اولیه‌ش ریخت عاشقش شد.

قشنگ مشخص بود که داشت کیف دنیا رو میکرد.

جو: اوه، چه عالی.

اون حتما از دیدن بچه‌های دریک و نوزاد جدید مارک خیلی هیجان زده شد!

اریک: اوه قطعا، تو این سن اونا خیلی زیاد باهمدیگه بازی موازی می‌کنند. و چون او هنوز به سن کافی نرسیده واسه بازی کردن، بیشتر در کنار (حاشیه) بازی میکنه.

اما داره قلق بازی کردن و تعامل داشتن رو یاد میگیره.

و اون عاشقِ بودن تو جمع بچه‌هاست.

واقعا اوقات خوبی رو میگذرونه.

جو: بله این یه چیز ذاتیه، می‌دونی.

اریک: آره واقعاً هست.

تماشا کردن یادگیریش باحاله.

اون الان تو سن پیشرفت سریع زبان هست و یقیناً بودن کنار بچه‌های دیگه حتماً کمکش می‌کنه.

جو: اوه قطعا.

پس شماها رفتین رو قایق مارک، باید خوش گذشته باشه.

اریک:همینطوره.

جو: وقتی اونجا بودین دیگه چیکارا کردین؟

اریک: خب می‌دونی تمام مدت رو قایق— . ما سعی کردیم تعدادی خرچنگ بگیریم که چندتایی خرچنگ گرفتیم.

و از قایق به عنوان وسیله‌ای استفاده کردیم که ما رو جزیره به جزیره ببره.

بنابراین ما کمی در جزیره‌های مختلف گردش کردیم و تو بعضی‌ها پیکنیک کردیم.

در بعضی از جزیره‌ها، همه‌ی گروه باهم غذاهای مختلف پختیم.

جو: اوه، عالیه.

اریک: آره و بعضی مردم ماساژ می‌گرفتند و سعی می‌کردند استراحت و ریلکس کنند و خیلی آروم بود.

و وقتی به مارک و خونه‌شون اونجا فکر میکنم، یه سفر آرامش‌بخش تو ذهنمه..

جو: آره، انگاری حسابی تونستید ریلکس کنید، نه؟

اریک: این سفر برای من به نسبت چندسال پیش طولانی‌تر بود، پنج‌شیش روز اونجا بودیم.

جو: نمیدونستم اینقدر طولانی دارین میرین اونجا.

اریک: آره، درحالت عادی برای یه آخرهفته‌ی طولانی اونجام.

جو: مطمئنا

اریک: ولی این دفعه فکر کردم که مدتیه که نرفتم تعطیلات. و فقط میخوام برم اونجا و استراحت کنم.

جو: خیلی خوبه.

اریک:آره

جو: می‌دونی، من میفهمم که جان هم الان اونجا زندگی میکنه واسه همین باید برم و به همه یه سر بزنم، میدونی، تا وقتی که اون اونجاست.

اریک: حتما.

او دیگه تو ملک خودشون زندگی نمی‌کنه.

نقل‌مکان کرده به نزدیکی‌های خشکی بیلینگام.

بنابراین هنوز تو اون منطقه هست.

و خیلی از دیدنت و بیرون رفتن باهات ذوق زده میشه.

جو: آره، خوشحال میشه، خب

اریک: منظورم اینه که خیلی حیرت‌انگیزه که میذاری زمان زیادی بگذره.

و تو حتی متوجهش نمیشی، این اتفاق وقتی میوفته که به دیدن دوستی میری که خارج از شهر، زندگی میکنه.

اریک: درسته

جو: به‌خصوص کسایی که خیلی بهت نزدیکن.

اریک: بله و قدیمی‌ترین دوستان.

زمان واقعاً مثل برق و باد میگذره، تو یه چشم بهم زدن، زمان زیادی از وقتی که یه نفرو دیدی میگذره. پس وقتی که زمان گیر آوردی، استفاده کردن ازش فوق‌العاده‌ست.

و عالیه که بتونی بری به واشنگتن و خیلی راحت ببینیش.

جو: آره.

آره من بهت گفتم سال دیگه تمام تلاشمو میکنم که برم اونجا.

اریک: امیدوارم، واقعاً امیدوارم این کارو بکنی.

جو: هی می‌دونی اریک زمان از دستم در رفت امشب.

باید یه کم دیگه کریستین رو واسه شام ببینم.

پس، دوست دارم که این گفتگو رو ادامه بدیم، ام، میدونی، شاید فردا مثلا، اگه هستی.

اریک: هی عالیه!

جو: اوکی.

بسیارخب، پس باهات تماس میگیرم.

اریک: باشه مراقب باش دوست من.

جو: بسیار خب، خداحافظ

اریک: خداحافظ

متن انگلیسی درس

Hello?

Hey, Joe, this is Eric.

Oh hey Eric, how’s it goin’?

It’s goin’ well. How ‘bout yourself?

Yeah, I’m doin’ really well.

Great.

How was your trip up to Washington this weekend?

Oh, it was just over the top.

Nice, nice. I—

Yeah, it was—

really wish I could have joined you guys.

Yeah, well, you should really try next year.

Yeah, no, it’s, it’s definitely on my list of things to do, for sure.

Good.

Yeah, how was, did you, did you make it up there, uh, as you expected? I mean how was your, how was your trip up there?

Oh man, I am just fed up with the airlines.

What’s new?

If it’s not one thing, it’s another. I mean we, we got up there and, uh, and the flight was delayed. And it was really crowded. And then gettin’ out we just, you wait.

And we waited and we waited and we waited for the luggage. And just, the wait just got out of hand.

Ugh—je-, y’know, we, I, y’know, I have not had a good experience with the airlines here domestically in probably about a year I would say.

Oh, I mean, it’s just—

At least.

It’s getting worse and worse and worse.

Yeah. Well I hope that, that, that didn’t rain on your parade and—

No.

that you actually were able to have a good time after you got up there.

Oh, I mean it, they, it’s just so wonderful to be up there with those guys. It’s, they’re like family.

You gotta tell me a little bit about it ‘cause you know I’ve never been there.

Yeah, it, it’s such a beautiful place. They’ve got a bunch of cabins on the water, um It’s, y’know, bein’ with friends and family all the time. And, uh, my kid had just a blast just bein’ out on the water and, um, just enjoyin’ himself. It was really his first time being able to, uh, be in a boat and realize that he’s on the water and not on the land. And, and it’s, at, at that age it’s, it’s just such a new exp-, everything’s such a new experience. He just

Yeah.

it was wonderful.

So, how did he, uh, how did he handle the water? Was he like, uh, was he jumpy or was he, was he pretty calm while he was out there? ‘Cause I know—

He’s, he’s pretty calm. I mean, he’s a, he’s a water, a water baby of sorts—

he just loves the water. He just loves to be in it. Up there the water’s really cold so, it’s not, we didn’t really get him in the water. And he had a little bit of problems with the life jacket. The life jacket was a little, little tight on him. And that just made him a little uncomfortable. But, he’s, after getting the first butterflies out of his stomach he just loved it. You could tell, he just was having the time of his life.

Oh, that’s great. He must have been psyched to see, uh, Derek’s kids also, and Mark’s new baby.

Oh absolutely, at this age, he, they do a lot of, of parallel play. And, because he’s not old enough yet to, to play with, he kind of plays alongside. But he’s just starting to get the hang of playing with and interacting with. And he just, he loves to be in packs of kids. It’s just he really has a great time.

Yeah, it’s like innate [laugh], y’know.

Yeah, it really is. It’s fun to watch him learn. He’s at this age of language explosion and certainly being around other kids really helps.

Oh, definitely. So you guys, uh, you went out on Mark’s boat so that must have been fun.

It was.

So, uh, what else did you guys do while you were there?

Well, y’know, on the whole boat thing—. We, uh, did some crabbing where we caught some crabs. And, uh, used the boat as sort of a shuttle to get from island to island. So we did a little bit of island hopping, with picnicking on some islands, uh– We cooked some great meals, sort of, um, with the whole group of us together—

Oh, that’s great.

yeah, and some people got some massages, just tried to chill out and relax, uh And it was just really low key. A really restful trip, which is what I think about when I think about Mark and their place up there.

Yeah, it sounds like you were really able to let go, huh?

It was, it was a longer trip for me than I’ve taken in the last couple of years, goin’ up there, we went for five, five or six days, and—

Oh, I didn’t realize you were goin’ that long.

Yeah, normally I’m just up there for a long weekend—

Sure.

but this time I thought, y’know, I haven’t taken a vacation in a while. And I just wanna get up there and chill out.

Oh, that’s great.

Yeah.

Y’know, I understand that John’s living up there now as well and, uh, if for no other reason I should go up and visit everybody, y’know, while he’s there.

Absolutely. He, uh, he’s, he’s not living on their property anymore, uh—. He’s moved just to, y’know, really close by on the mainland off of Bellingham. So he’s in the area still. And he would just be tickled pink to see you and to hang out with you.

I know he would, so

Yeah, I mean, uh, it’s amazing how, y’know, uh, you can let so much time pass.

And, uh, you don’t even realize it’s happened when it comes to visiting with friends who live far out of town.

That’s right—

Especially ones that are really close to you.

Yeah, and the oldest of friends, it’s, uh, it—. Time just really flies and before you know it, it’s just been a long time since you’ve seen somebody. So when you get that time it’s just wonderful to take advantage of it. And certainly John being all of a sudden on the West Coast, it’s great to be able to, to just jet up to Washington and, and see him, fairly easily.

Yeah. Yeah, I told him next year I’d, I’m going to make my best effort to get up there.

I hope, I really really hope you do.

Hey, uh, y’know Eric, time’s kind of escaped me tonight. I’m supposed to meet Kristin for dinner in a little bit. So, uh, y’know, I’d love for us to continue this conversation, uh, y’know, maybe tomorrow or somethin’, if you’re, if you’re available.

Hey, that’d be great.

Okay. Alright, listen, I’ll call you then.

Alright, take care my friend.

Alright, bye.

Bye.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.