سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۱۶
لیست کلمات
عتیقه
صفت. اگر چیزی عتیقه باشد بسیار قدیمی و نادر است و بنابراین ارزشمند است.
صندلی گهوارهای عتیقهی مادربزرگم ارزش زیادی دارد.
متقاضی
اسم. متقاضی کسی است که درخواستی را برای در نظر گرفتن شغل یا جایزه مینویسد.
وقتی موقعیت شغلی فراهم شد، متقاضیان زیادی وارد فروشگاه شدند.
دستسازه
اسم. دستسازه شیئی قدیمی است که بشر آن را ساختهاست و از نظر تاریخی جالب است.
ما دستسازههای مربوط به یک شهرک چینی باستان را مطالعه کردیم.
اصیل
صفت. وقتی چیزی اصیل باشد، نادرست یا کپی از نسخهی اصلی نیست.
ما در تعطیلاتمان به رم غذای اصیل ایتالیایی خوردیم.
گاهشناسی
اسم. گاهشناسیِ مجموعهای از وقایع گذشته، زمان وقوع آنها است.
گاهشناسی جنگ جهانی دوم را در کلاس تاریخ یاد گرفتیم.
دیپلمات
اسم. دیپلمات نمایندهی کشوری است که با کشور دیگری کار میکند.
دیپلمات اسپانیایی دربارهی مسائل تجاری با مقامات پرو صحبت کرد.
رزمنامه
اسم. رزمنامه یک کتاب، شعر یا فیلم طولانی دربارهی یک دورهی زمانی یا یک واقعهی بزرگ است.
شاعر دربارهی اکتشافات بزرگ هزار سال گذشته رزمنامه نوشت.
گزیده
اسم. گزیده قطعهی کوتاه نوشتاری یا موسیقی برگرفته از قطعهی بزرگتر است.
من تمام سمفونی را آنلاین گوش ندادم، اما یک گزیده را پخش کردم.
فسیل
اسم. فسیل بقایای سخت یک حیوان یا گیاه ماقبل تاریخ است.
متخصص فسیلها را برای ساخت اسکلت دایناسور مرتب کرد.
تحقیر کردن
فعل. تحقیر کسی بهمعنای ایجاد احساس شرم و خجالت در او است.
وقتی سکندری خوردم و جلوی کل مدرسه افتادم، تحقیر شدم.
غنایی
صفت. وقتی شعری غنایی در نظر گرفته شود، احساسات زیادی را بیان میکند.
من از خواندن و سرودن شعرهای غناییِ خودم لذت میبرم.
ابهت
اسم. majesty عظمت یا اقتدار والا است.
ابهت قلعهی قدیمی گردشگری را که برای دیدن آن آمده بود متحیر کرد.
حاکم
اسم. حاکم یک کشور شخصی است که از طریق حق وراثت بر کشور حکومت میکند.
حاکم در کاخی زیبا با دروازهای بزرگ زندگی میکرد.
مقدم بودن
فعل. to precede sth یعنی قبل از چیزی آمدن.
پیش از توفان، لحظهای باد آرام وزید و آسمان صاف بود.
وقتشناس
صفت. وقتی کسی وقتشناس باشد، کاری را در زمان درست انجام میدهد یا در زمان مناسب میرسد.
مادرم از دیر رسیدن متنفر است. او وقتشناسترین شخصی است که میشناسم.
استخدام کردن
فعل. استخدام افراد بهمعنای انتخاب آنها برای عضویت یا کار در یک سازمان است.
ما با موفقیت فردی را بهعنوان مدیر جدید استخدام کردیم.
بازپرداخت
اسم. بازپرداخت پولی است که هنگام بازگرداندن کالایی به فروشگاه به شخص پس داده میشود.
من درخواست بازپرداخت کردم، چون کفشها خیلی تنگ بودند.
دفتر ثبت
اسم. register یک لیست یا سابقهی رسمی از افراد یا چیزها است.
در هر عروسی یک لیست ثبت برای امضای همهی مهمانان وجود دارد.
شهرت
اسم. شهرت یعنی ویژگی معروف بودن بهسبب انجام کارهای خوب است.
مایکل خوانندهای است که شهرت زیادی در نیوزیلند دارد.
عاج
اسم. عاج دندان بلند، خمیده و نوکتیز فیل، گراز یا شیر دریایی است.
متاسفانه بعضی افراد فیلها را شکار میکنند و عاجهای آنها را برای فروختنشان برمیدارند.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 16
Word list
antique
adj. If something is antique, it is very old and rare, and therefore valuable.
→ My grandmother’s antique rocking chair is worth a lot of money.
applicant
n. An applicant is someone who writes a request to be considered for a job or prize.
→ Lots of applicants came into the store when the job position became available.
artifact
n. An artifact is an old object made by humans that is historically interesting.
→ We studied artifacts from an ancient Chinese settlement.
authentic
adj. When something is authentic, it is not false or a copy of the original.
→ We ate authentic Italian food on our vacation to Rome.
chronology
n. The chronology of a series of past events is when they happened.
→ We learned the chronology of World War II in history class.
diplomat
n. A diplomat is a representative of a country who works with another country.
→ The Spanish diplomat discussed trade issues with officials in Peru.
epic
n. An epic is a long book, poem, or movie about a period of time or a great event.
→ The poet wrote an epic about the great discoveries of the past thousand years.
excerpt
n. An excerpt is a short piece of writing or music taken from a larger piece.
→ I didn’t listen to the entire symphony online, but I did play an excerpt.
fossil
n. A fossil is the hard remains of a prehistoric animal or plant.
→ The expert arranged the fossils to build the skeleton of the dinosaur.
humiliate
v. To humiliate someone means to make them feel ashamed and embarrassed.
→ I was humiliated when I tripped and fell down in front of the whole school.
lyric
adj. When a poem is considered lyric, it expresses a lot of emotion.
→ I enjoy reading and creating my own lyric poetry.
majesty
n. Majesty is supreme greatness or authority.
The majesty of the old castle amazed the tourist who came to see it.
monarch
n. The monarch of a country is someone who rules a country through hereditary right.
→ The monarch lived in a beautiful palace with a grand gate.
precede
v. To precede something means to come before it.
→ The hurricane was preceded by a moment of still wind and clear sky.
punctual
adj. When someone is punctual, they do something or arrive at the right time.
→ My mother hates being late. She is the most punctual person I know.
recruit
v. To recruit people means to select them to join or work for an organization.
→ We successfully recruited someone to be the new manager.
refund
n. A refund is money given back to a person when an item is returned to a store.
→ I asked for a refund, because the shoes I bought were too tight.
register
n. A register is an official list or record of people or things.
→ At a wedding there is a register for all of the guests to sign.
renown
n. Renown is the quality of being well known due to having done good things.
→ Michael is a singer of great renown in New Zealand.
tusk
n. A tusk is a long, curved, pointed tooth of an elephant, boar, or walrus.
→ Sadly, some people hunt elephants and remove their tusks to sell them.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.