سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۱۲
لیست کلمات
پرخاشگر
صفت. اگر کسی پرخاشگر باشد، دائماً میخواهد دعوا یا مشاجره کند.
هیچکس دوست نداشت با او بازی کند، چون او همیشه خیلی پرخاشگر بود.
عفو
اسم. عفو، بخشیدن اسرای جنگی است.
او بهدلیل مشارکت در جنگ، از عفو عمومی محروم شد.
صحنه
اسم. arena ساختمانی است که افراد میتوانند در آن ورزش و کنسرت تماشا کنند.
صحنهی جدید برای برگزاری مسابقهی قهرمانی آماده شده بود.
سالن اجتماعات
اسم. سالن اجتماعات ساختمان بزرگی است که برای رویدادهای عمومی از آن استفاده میشود.
مردم برای تماشای نمایش در سالن اجتماعات مدرسه جمع شدهاند.
اسیر
اسم. اسیر یعنی زندانی.
نگهبانان به اسیر گفتند که به هیچ وجه نمیتواند از زندان فرار کند.
مبارزه
اسم. مبارزه درگیری بین دو نفر یا گروه است.
دو جنگجو در مبارزه تمرکز کرده بودند.
عادی
صفت. اگر چیزی عادی باشد، پس معمولی است.
دربارهی نحوهی لباس پوشیدن موریس هیچچیز عادیای وجود ندارد.
محوطه
اسم. محوطه یک منطقهی بسته مانند زندان یا کارخانه است.
کارگران در بیرون محوطه منتظر باز شدن دروازههای کارخانه بودند.
سپاه
اسم. سپاه یک تقسیم از نیروی نظامی است.
سپاه دارای یک گروه کماندار بود که جدا از سربازان عادی آموزش میدیدند.
پرت کردن حواس
فعل. پرت کردن حواس کسی بهمعنای متوقف کردن تمرکز او بر روی چیزی است.
تماس تلفنی چنان حواس او را پرت کرد که تکلیف را کاملاً فراموش کرد.
لال
صفت. اگر کسی لال باشد، قادر به صحبت نیست.
او راز را نمیدانست. جوری سکوت کرده بود که انگار لال است.
دشمن
اسم. foe دشمن یا رقیب است.
باور اینکه کسی میتواند دشمن او باشد سخت بود.
بریدن
فعل. to hack sth بهمعنای برش دادن چیزی به قطعات نامساوی است.
عموی من با استفاده از تبر درخت را تکهتکه کرد و کندههای زیادی درست کرد.
مراقبه کردن
فعل. مراقبه یعنی تمرکز یا تفکر عمیق در سکوت.
او دوست داشت هر روز چندین ساعت مراقبه کند.
بریدن
فعل. to nick sth or someone بهمعنای بریدن چیزی یا کسی بهطور جزئی با شیئی تیز است.
آشپز هنگام تکه کردن هویجها انگشتش را با لبهی چاقو برید.
تحریک کردن
فعل. تحریک کسی بهمعنای آزار دادن عمدی او برای ایجاد خشونت است.
پسر بزرگتر با زدن حرفهای زشت به پاول او را تحریک کرد.
حوزه
اسم. realm هر حوزهی فعالیت یا علاقه است.
او در حوزهی تجارت خیلی فعال نبود.
سلطنت
اسم. سلطنت دورهای است که در آن یک حاکم حکومت میکند.
سلطنت امپراتور فقط دو سال طول کشید.
زنگ
اسم. زنگ پوششی قرمز و قهوهای بر روی اجسام آهنی است که در اثر آب و هوا ایجاد میشود.
دروازهی فلزی قدیمی تاب نمیخورد، چون لولاها از زنگ پوشانده شده بود.
مقدس
صفت. اگر چیزی مقدس باشد، مورد پرستش و احترام قرار میگیرد.
یک دین در هند به گاوها صدمه نمیزند، زیرا معتقد است آنها مقدس هستند.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 12
Word list
aggressive
adj. If someone is aggressive, then they constantly want to fight or argue.
Nobody liked to play games with him, because he was always too aggressive.
amnesty
n. Amnesty is a pardon given to prisoners of war.
She was denied amnesty for her involvement in the war.
arena
n. An arena is a building where people can watch sports and concerts.
The new arena was all set to hold the championship match.
auditorium
n. An auditorium is a large building used for public events.
People have gathered at the school auditorium to watch the play.
captive
n. A captive is a prisoner.
The guards told the captive that there was no way he could escape the prison.
combat
n. Combat is fighting between two people or groups.
The two warriors were locked in combat.
commonplace
adj. If something is commonplace, then it is ordinary.
There is nothing commonplace about the way Morris dresses.
compound
n. A compound is an enclosed area such as a prison or factory.
The workers waited outside the compound for the gates of the factory to open.
corps
n. A corps is a division of a military force.
The army had a corps of archers who trained apart from the regular soldiers.
distract
v. To distract someone means to stop them from concentrating on something.
The phone call distracted him so much that he forgot all about his homework.
dumb
adj. If someone is dumb, they are unable to speak.
She did not share the secret. She remained as silent as if she were dumb.
foe
n. A foe is an enemy or opponent.
It was hard to believe that anyone could be his foe.
hack
v. To hack something means to cut it into uneven pieces.
My uncle used the ax to hack the tree into many logs.
meditate
v. To meditate means to focus or think deeply in silence.
She liked to meditate for several hours each day.
nick
v. To nick something or someone means to cut them slightly with a sharp object.
While cutting the carrots, the cook nicked his finger with the edge of his knife.
provoke
v. To provoke someone means to annoy them on purpose to cause violence.
The older boy provoked Paul by calling him mean names.
realm
n. A realm is any area of activity or interest.
He was not very active in the realm of business.
reign
n. A reign is the period of time in which a ruler rules.
The emperor’s reign lasted for only two years.
rust
n. Rust is a red and brown coating on iron objects caused by water and air.
The old metal gate would not swing because the hinges were covered in rust.
sacred
adj. If something is sacred, then it is worshiped and respected.
One religion in India will not harm cows, because it believes that they are sacred.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.