سرفصل های مهم
«من این کار را نکردم»
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
«من این کار را نکردم»
بیلی دچار دردسر بزرگی شده بود. روز قبل، یک اهداکننده نقاشیای با مضمون ورزشی را به مدرسه هدیه داده بود. نقاشی داوری را نشان میداد که به دو ورزشکار تبریک میگوید. مدیر مدرسه این نقاشی را جلوی دفتر آویزان کرده بود، به این امید که انگیزهای برای ورزش دانشآموزان باشد.
اما صبح روز بعد، نقاشی نابود شد. دیوارنگاریهایی روی آن و سوراخهای زیادی در آن بود. بدترین قسمت این بود که یکی از هممدرسهایهای بیلی گفته بود که فکر میکند بیلی را دیده که این کار را میکرد!
اما بیلی این کار را نکرد. مدیر مدرسه به والدین بیلی زنگ زد و گفت: «بیلی حقیقت رو به ما نمیگه. دائماً دروغ میگه و نقاشی رو خراب کرده. اگر شما هزینهاش رو نپردازید، ما تحصیلاتش در اینجا رو خاتمه میدیم.»
والدین بیلی پول کافی برای پرداخت هزینهی نقاشی و شهریهی او را نداشتند. اما ایدهای داشتند. بعدازظهر آن روز، به ملاقات وکیل، آقای میرز، رفتند.
پدر بیلی گفت: «آقای میرز، پسرم در جرمی دخیل بوده که میگه مرتکب نشده. همه شایعات رو باور میکنن. حتی بعضی از نزدیکان خودمون هم فکر میکنن که او این کار رو انجام داده!
آقای میرز گفت: «من حرف شما رو باور میکنم. شک من اینه که نوار دوربینهای امنیتی نشان میده که چه کسی واقعاً این کار رو کرده.»
روز بعد، آقای میرز یک بسته همراه با نوار فیلم از مدرسه دریافت کرد. نوار دانشآموز دیگری را نشان میداد که شبیه بیلی بود و بهسمت نقاشی میرفت و روی آن مینوشت. سپس دانشآموز چاقویی را از دستهاش گرفت و شروع به ایجاد سوراخهای بزرگ در آن کرد. در آخر، طنابی را که تابلو را بالا نگه داشته بود، قطع کرد و نقاشی به زمین افتاد.
آقای میرز نوار را به مدیر اصلی نشان داد. گفت: «واضحه که این بیلی نیست. این پسر در واقع مسئول این کاره و باید ادب بشه.»
بیلی خوشحال بود که کسی حرف او را باور کردهاست. به آقای میرز گفت: «وقتی فارغالتحصیل بشم و به دانشگاه برم، در رشتهی حقوق تحصیل میکنم تا بتونم مثل شما پشتیبان عدالت باشم!»
متن انگلیسی درس
“I didn’t do it”
Billy was in big trouble. The day before, a donor had given the school a painting with a sports theme. It showed a referee congratulating two athletes. The principal had hung the painting in front of the office, hoping that it would be a stimulus for students to play sports.
The next morning, however, the painting was destroyed. There was graffiti on it, and it had many holes in it. The worst part was that one of Billy’s fellow students had said she thought she saw Billy do it!
But Billy didn’t do it. The principal called Billy’s parents and said, “Billy won’t tell us the truth. He’s a chronic liar, and he ruined the painting. If you don’t pay for it, we’ll terminate his education here.”
Billy’s parents didn’t have enough money to pay for the painting and for his tuition. But Billy’s parents had an idea. That afternoon, they went to see Mr. Meyers, an attorney.
“Mr. Meyers, my son has been implicated in a crime he says he didn’t do,” Billy’s father said. “Everybody believes the gossip. Even some of our own kin think he did it!”
“I believe you. My suspicion is that the tape from the security cameras will show who really did it,” said Mr. Meyers.
The next day, Mr. Meyers received a packet with the videotape from the school. It showed another student who resembled Billy walking up to the painting and writing on it. Then the student took a knife by the shaft and started to stab large holes in it. Finally, he severed the rope that held up the painting, and it fell to the floor.
Mr. Meyers showed the tape to the principal. “Clearly, that’s not Billy,” he said. “This boy is actually responsible and needs some discipline.”
Billy was happy that someone believed him. He said to Mr. Meyers, “When I graduate and go to university, I will major in law so I can be a guardian of justice like you!”
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.