سرفصل های مهم
صاحبخانهی توانا
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
صاحبخانهی توانا
صاحبخانهای مهربان میترسید که ساختمان آپارتمانش را از دست بدهد. باید چند تعمیر اجباری در ساختمان قدیمی انجام میداد، وگرنه مستأجرانش مجبور بودند تا پایان ماه آنجا را ترک کنند.
بدون مستأجران برای اجارهی اتاقها، صاحبخانه قادر به پرداخت وامش نیست. او ورشکسته میشد و بانک ساختمان او را میگرفت.
او مبلغی برای تعمیرات دریافت کرد، اما پولی نداشت که بتواند پرسنل موردنیاز برای ساخت آنها را به کار گیرد. به نظر میرسید که او قبل از بازرسیِ آینده نمیخواست از قوانین شهری پیروی کند. او درخواست تمدید کرده بود، اما از طرف شهر رد شد.
او جلسهای با مستأجرانش برگزار کرد و اوضاع ناخوشایند را توضیح داد. گفت: «اگر ساختمان استانداردهای مناسب ایمنی و بهداشت رو نداشته باشه، شهر همه رو اخراج میکنه.»
همهی مستأجران برای پیرمرد مهربان ناراحت بودند.
آرایشگری که در طبقهی اول زندگی میکرد گفت: «شاید ما بتونیم کمک کنیم.» مستأجران دیگر نیز موافقت کردند.
یک مستأجر برای خدمات شهری کار کرده بود. او چیزهای زیادی دربارهی لولهکشی میدانست، پس اینطور کمک کرد. مستأجر دیگر نجار بود؛ او سوراخهای کف و دیوارها را تعمیر کرد. دیگران ساختمان را از بالا به پایین تمیز کردند تا بهداشت بیشتری داشته باشد.
آنها حتی بعضی از آپارتمانها را با تخت، کمد و صندلی جدید مبله کردند. وقتی کارشان تمام شد، همهشان به آپارتمانهایشان رفتند و صاحبخانه برای استراحت به خانه رفت.
وقتی مهلت بازرسی فرارسید، ساختمانِ آپارتمان بهداشتی و ایمن بود. صاحبخانه باور نمیکرد. ساختمان قدیمیاش حالا انگار یکی از زیباترین ساختمانهای شهر است.
ساختمان بازرسی خود را با موفقیت پشت سر گذاشت و صاحبخانه و مستأجران مهمانی بزرگی گرفتند.
صاحبخانه در مهمانی گفت: «از همهی شما بسیار ممنونم. من هرگز نمیتونستم این کار رو خودم انجام دهم. اما با همکاری هم، حالا همهی ما جای زیبایی برای زندگی داریم.
متن انگلیسی درس
The Resourceful Landlord
A kind landlord was afraid that he would lose his apartment building. He needed to make some mandatory repairs to the old building, or his tenants would have to leave by the end of the month.
Without tenants to lease the rooms, the landlord would be unable to pay his mortgage. He’d be bankrupt, and the bank would take his building.
He got quotes for the repairs, but he didn’t have the money whereby he could employ the personnel needed to make them. It would seem like he did not want to conform to the city’s codes before the forthcoming inspection. He had requested an extension, but it was denied by the city.
He held a meeting with his tenants and explained the unfortunate situation. “If the building does not meet the appropriate standards for safety and hygiene,” he said, “the city will expel everyone.”
The tenants were all sad for the kind old man.
“Maybe we can help,” said the hairdresser who lived on the first floor stated. The other tenants agreed.
One tenant had worked for the city’s utilities. He knew a lot about plumbing, so that’s how he helped. Another tenant was a carpenter; he mended the holes in the floor and walls. Others cleaned the building from top to bottom so that it was more hygienic.
They even furnished some of the apartments with new beds, dressers, and chairs. When they were done, all of the people went to their apartment, and the landlord went home to rest.
When the deadline of the inspection arrived, the apartment building was hygienic and safe. The landlord couldn’t believe it. His old building now looked like one of the nicest buildings in town.
The building passed its inspection, and the landlord and the tenants had a big party.
“Thank you all so much,” the landlord said during the party. “I could never have done it by myself. But by working together, we now all have a beautiful place to live.”
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.