داستان های کوتاه

156 فصل | 312 درس

داستان انگلیسی آتش‌بس کریسمس

توضیح مختصر

حتی در خلال جنگ هم می‌توان روحیه‌ی صلح‌طلبی انسان‌ها را مشاهده کرد. در کریسمس سال ۱۹۱۴، در خلال جنگ جهانی اول، سربازهای دو طرف جنگ، تفنگ‌های خود را کنار می‌گذارند، سنگرهای خود را ترک می‌کنند، به سربازهای دشمن نزدیک می‌شوند، به یکدیگر دست می‌دهند، و کریسمس را تبریک میگویند.

  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل صوتی

دانلود فایل صوتی

متن انگلیسی درس

Christmas Truce

During WWI, many of the British, French and German soldiers lived, fought and died in trenches that snake d thousands of miles through the countryside. These trenches were grim , dark places. They averaged 7 feet deep and 6 feet wide. On the Allied side , they were often full of mud, rats, and disease. The men lived in these trenches, struggling to keep dry, stay sane and not get shot. The trenches of the enemy were sometimes just 30 meters away, and sticking your head above the trench could easily get you killed.

After five months of horrific fighting, suddenly peace broke out between the trenches. It was Christmas Eve, 1914. It was “a beautiful moonlit night, frost on the ground, white almost everywhere”, said Pvt. Albert Moren. The Germans sang out from their trenches the song, Silent Night. When they finished, their enemies in the neighboring trench cheered. The Allied soldiers then replied with the English version.

No shots were fired that night and in the morning they wondered if the peace would last. At one point along the trenches, a German soldier held up a sign saying, “You no shoot, we no shoot”. Slowly heads popped up above the trenches, and Christmas greetings were offered from both sides in English. Nervously the soldiers came out from their protective trenches. Leaving their guns and safety behind, they approached each other. With hearts likely filled with a mixture of fear and hope, they shook hands. Some soldiers exchanged small gifts of tobacco or buttons. Others played soccer upon the battlefield. A pig was roasted by the British and shared with the Germans at one place. The Germans rolled over a barrel of beer to the British in exchange. In another place a German juggler performed. And at yet another, a British soldier got his hair cut by a German barber.

Not all of the soldiers were at peace that day, but 100,000 soldiers did take part in the truce. At some points along the trenches, the truce lasted only part of the day, and in others, it lasted until New Year’s Day. For one brief moment in a horrific war, the soldiers resisted the insanity of war and came together in celebration and peace.

ترجمه‌ی درس

در مقطعی از جنگ جهانی اول، سربازها به طور خودجوش تفنگها را کنار گذاشتند و کریسمس را به طرف مقابل تبریک گفتند.

آتش‌بس کریسمس

در طول جنگ جهانی اول، تعدادی بسیار زیادی از سربازان انگلیسی، فرانسوی و آلمانی، در سنگرهایی که هزاران مایل دورتادور مرز کشورها ساخته‌شده بود، زندگی کردند، جنگیدند و مردند. این سنگرها محل‌هایی تاریک و ترسناک بودند که به‌طور میانگین 7 فوت عمق، و 6 فوت پهنا داشتند. در طرف جبهه‌ی متحدان، این سنگرها معمولاً پر از گل‌ولای، موش و مریضی بود. سربازها در این سنگرها برای مدت زیادی زندگی میکردند و تلاش داشتند که خیس نشوند، عاقل بمانند، و تیری به آن‌ها نخورد. سنگرهای دشمن بعضی وقت‌ها تنها 30 متر آن‌طرف‌تر بود و بالا بردن سر از سنگر به‌راحتی میتوانست سرباز را به کشتن بدهد.

بعد از ? ماه جنگ دهشتناک، یک‌دفعه صلح میان سنگرها برقرار شد. آن شب، شب کریسمس سال 1914 بود. سربازی به نام آلبرت مورن آن شب را این‌گونه تعریف میکند: شبی مهتابی بود، برف همه‌جا را پوشانده بود و همه‌جا به رنگ سفید در آمده بود. آلمانیها از داخل سنگرهایشان شعر شب آرام را خواندند. وقتی شعر تمام شد، دشمنانشان در سنگر روبرو، آن‌ها را تشویق کردند. سپس سربازان متحدان نیز با نسخه‌ی انگلیسی این شعر به آن‌ها پاسخ دادند.

هیچ تیری در آن شب آتش نشد. در صبح روز بعد، سربازها در فکر بودند که آیا صلح ادامه مییابد یا خیر؟ در مکانی درون سنگرها، یک سرباز آلمانی تابلویی را در دست گرفته بود که روی آن نوشته‌شده بود: “you no shoot, we no shoot”. به‌آرامی، سرهایی بالای سنگرها ظاهر شد و تبریک کریسمس از هر دو طرف به زبان انگلیسی ردوبدل شد. سربازان، با نگرانی زیادی از درون سنگرهای محافظشان بیرون آمدند. درحالیکه تفنگ‌ها و وسایل حفاظتی خود را جا گذاشته بودند، دو طرف به هم نزدیک شدند و با قلب‌هایی مملو از احساس ترس و امید، به یکدیگر دست دادند. بعضی از سربازها، هدیه‌های کوچکی مثل تنباکو و دکمه به هم میدادند. دیگران نیز در زمین جنگ، باهم فوتبال بازی کردند. یکجا، گرازی توسط انگلیسیها برشته شد و با آلمان‌ها به اشتراک گذاشته شد. آلمانیها هم متقابلاً یک بشکه باواریا به انگلیسیها دادند. جایی دیگر، یک شعبده‌باز آلمانی، شعبده‌بازی کرد. در جای دیگری نیز، یک سرباز انگلیسی موی سرش را توسط یک سرباز آلمانی کوتاه کرد.

همه‌ی سربازها در آن روز در صلح نبودند. اما 100000 سرباز در این صلح مشارکت داشتند. در محل‌هایی در طول سنگرها، صلح تنها در بخشی از آن روز ادامه یافت. در مکان‌های دیگر این صلح تا روز سال نو، ادامه پیدا کرد. برای لحظه‌ی بسیار کوتاهی از این جنگ وحشتناک، سربازها جنون جنگ را کنار گذاشتند و دورهم در جشن و صلح جمع شدند.