داستان 45- تونی کوه‌پیمایی کرده است

آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: نیمچه داستان‌ها / داستان انگلیسی: داستان 45- تونی کوه‌پیمایی کرده است

نیمچه داستان‌ها

60 داستان انگلیسی

داستان 45- تونی کوه‌پیمایی کرده است

توضیح مختصر

  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این داستان انگلیسی را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این داستان انگلیسی

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل صوتی

دانلود فایل صوتی

متن انگلیسی داستان انگلیسی

Next, we’ll hear story of Tony who has been hiking in the mountains.

A) Tony has been hiking in the mountains for three days. He’s had to stop to look at his map.

He should have been going West, but he doesn’t recognize anything on the map.

If he had been going West, he should have come to a lake by now.

He thinks he might have been going North instead.

He would like to use his phone map to check, but the hiking brochure said that there would be no reception in the mountains. Tony decides to set up camp for the night.

Maybe if he gets some sleep, he’ll be able to figure it out tomorrow.

Now let’s hear Tony told the story.

B) I had been hiking in the mountains for three days when I had to stop to look at my map. I should have been going West, but I didn’t recognize anything on the map.

If I had been going West, I should have come to a lake by now.

I thought I might have been going North instead.

I would have liked to have used my phone map to check, but the hiking brochure had said that there would be no reception in the mountains. I decided to set up camp for the night.

Maybe if I got some sleep, I’d be able to figure it out tomorrow.

Now hear some questions, you can try to answer or simply wait for the answer.

1) Tony has been hiking in the mountains for three days. How long has Tony been hiking for? Tony has been hiking in the mountains for three days.

2) He’s had to stop to look at his map. Why has he had to stop? He’s had to stop to look at his map.

3) He should have been going West. Which direction should he have been going? He should have been going West.

4) If he had been going West, he should have come to a lake by now. What should have happened if he’d been going West? He should have come to a lake if he’d been going West.

5) I thought I might have been going North instead. What direction did you think you might have been going? I thought I might have been going North instead.

6) I would have liked to use my phone map to check, but the hiking brochure had said there would be no reception in the mountains. Why weren’t you able to use your phone map? Because the hiking brochure had said there would be no reception.

7) I decided to set up camp for the night. What did you decide to do? I decided to set up camp for the night.

8) Maybe if I got some sleep, I would be able to figure it out tomorrow. If you got some sleep, when would you be able to figure it out? If I got some sleep, I would be able to figure it out tomorrow.

ترجمه‌ی داستان انگلیسی

در ادامه، داستان تونی را می‌شنویم که در کوهستان کوه‌پیمایی کرده است.

الف) تونی به مدت سه روز در کوهستان کوه‌پیمایی می‌کرده است. او باید توقف می‌کرد تا بتواند به نقشه‌اش نگاه کند.

او باید به سمت غرب می‌رفت، اما هیچ چیزی را روی نقشه شناسایی نمی‌کند.

اگر او به سمت غرب رفته بود باید تا الان به دریاچه‌ای می‌رسید.

او فکر می‌کند که احتمالاً در عوض به سمت شمال رفته است.

او دوست دارد که بتواند از نقشه‌ی موبایلش استفاده کند تا چک کند، اما بروشور کوه‌پیمایی گفته که در کوهستان آنتن نخواهد بود. تونی تصمیم می‌گیرد که برای شب چادر بزند.

شاید اگر او مقداری بخوابد، بتواند فردا از آن سردربیاورد.

حالا داستانی را که تونی گفته بشنویم.

ب) من وقتی که باید توقف می‌کردم تا بتوانم به نقشه‌ام نگاه کنم، به مدت سه روز در کوهستان کوه‌پیمایی کرده بودم. باید به سمت غرب می‌رفتم، اما من هیچ چیزی را روی نقشه شناسایی نکردم.

اگر به سمت غرب رفته بودم، باید تا الان به دریاچه‌ای می‌رسیدم.

من فکر کردم که احتمالاً در عوض به سمت شمال رفته‌ام.

من دوست داشتم که از نقشه‌ی موبایلم استفاده می‌کردم، اما بروشور کوه‌پیمایی گفته که در کوهستان آنتن نخواهد بود. تصمیم گرفتم که برای شب چادر بزنم.

شاید اگر مقداری می‌خوابیدم، می‌توانستم فردا از آن سردربیاورم.

اکنون برخی سؤالات را بشنوید، می‌توانید سعی کنید پاسخ دهید یا به‌راحتی منتظر جواب باشید.

۱) تونی به مدت سه روز در کوهستان کوه‌پیمایی می‌کرده است. تونی چند روز کوه‌پیمایی می‌کرده است؟ تونی به مدت سه روز در کوهستان کوه‌پیمایی می‌کرده است.

۲) او باید توقف می‌کرد تا بتواند به نقشه‌اش نگاه کند. چرا او باید توقف می‌کرد؟ او باید توقف می‌کرد تا بتواند به نقشه‌اش نگاه کند.

۳) او باید به سمت غرب می‌رفت. او باید به سمت کدام جهت می‌رفت؟ او باید به سمت غرب می‌رفت.

۴) اگر او به سمت غرب می‌رفته بود، باید تا الان به دریاچه‌ای می‌رسید. چه اتفاقی باید می‌افتاد اگر که او به سمت غرب می‌رفته بود؟ اگر او به سمت غرب می‌رفته بود او باید تا الان به دریاچه‌ای می‌رسید.

۵) من فکر کردم که احتمالاً در عوض به سمت شمال رفته‌ام. تو فکر کردی که به کدام جهت رفته‌ای؟ من فکر کردم که احتمالاً در عوض به سمت شمال رفته‌ام.

۶) من دوست داشتم که از نقشه‌ی موبایلم استفاده کنم، اما در بروشور کوه‌پیمایی نوشته بود که در کوهستان آنتن نخواهد بود. چرا قادر نبودی که از نقشه‌ی موبایلت استفاده کنی؟ چون در بروشور کوه‌پیمایی نوشته بود که در کوهستان آنتن نخواهد بود.

۷) من تصمیم گرفتم که برای شب چادر بزنم. تو تصمیم گرفتی که چه کار کنی؟ من تصمیم گرفتم که برای شب چادر بزنم.

۸) شاید اگر مقداری می‌خوابیدم، می‌توانستم فردا از آن سردربیاورم. اگر مقداری می‌خوابیدی، چه زمانی می‌توانستی از آن سردربیاوری؟ شاید اگر مقداری می‌خوابیدم، می‌توانستم فردا از آن سردربیاورم.