داستان 30- جیمز شنبه ها زود از خواب بیدار می شود

آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: نیمچه داستان‌ها / داستان انگلیسی: داستان 30- جیمز شنبه ها زود از خواب بیدار می شود

نیمچه داستان‌ها

60 داستان انگلیسی

داستان 30- جیمز شنبه ها زود از خواب بیدار می شود

توضیح مختصر

  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این داستان انگلیسی را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این داستان انگلیسی

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل صوتی

دانلود فایل صوتی

متن انگلیسی داستان انگلیسی

Now Let’s listen to the story about James who went to the beach on Saturdays.

A) James used to wake up early on Saturdays. Usually, he looked outside to check the weather.

Often he had seen that the weather was nice and sunny.

When it was, James usually decided to go to the beach.

The beach was about an hour away by car.

Each time he left, he first looked for his bathing suit.

But each time it was difficult to find his bathing suit.

Usually, James finally found it in his closet.

Sometimes, by the time he was ready to leave, the weather had become cloudy!

Then he’d hoped to go to the beach the next day.

Now Let’s listen to James tell his own story.

B) I have been waking up early on Saturdays. Usually, I look outside to check the weather.

Often, I have been seeing that the weather is nice and sunny.

When it is, I usually decide to go to the beach.

The beach is about an hour away by car.

Each time I leave, I first look for my bathing suit.

But each time it’s difficult to find my bathing suit.

Usually, I finally find it in my closet.

Sometimes, by the time I’m ready to leave, the weather has turned cloudy!

Then I hope to go to the beach the next day.

Now here are some questions. You can try answer if you want or simply listen to the answers.

1) James used to wake up early on Saturdays. Did James used to wake up late on Saturdays? No, James used to wake up early on Saturdays.

2) James usually looked outside to check the weather. What did James usually do to check the weather? James usually looked outside to check the weather.

3) The weather had often been nice and sunny. Had the weather been sunny? Yes, the weather had often been nice and sunny.

4) James usually decided to go to the beach. What did James usually decide to do? James usually decided to go to the beach.

5) The beach was about an hour away by car. Where was the beach? The beach was about an hour away by car.

6) James first looks for his bathing suit. What does James first look for? James first looks for his bathing suit.

7) He often can’t find his bathing suit. Can he always find his bathing suit? No, he often can’t find his bathing suit.

8) Usually, James finally finds his bathing suit in his closet. Where does James finally find his bathing suit? Usually, James finally finds his bathing suit in his closet.

9) Sometimes, the weather has turned cloudy. Is the weather always nice and sunny? No, the weather is not always nice and sunny. Sometimes, the weather has turned cloudy.

10) James hopes to go to the beach tomorrow. When does James hope to go to the beach? James hopes to go to the beach tomorrow.

And that’s the story about James going to the beach.

ترجمه‌ی داستان انگلیسی

حالا بیایید به داستان جیمز که شنبه‌ها به ساحل می‌رفت را بشنویم.

الف) جیمز عادت داشت که روزهای شنبه زود از خواب بیدار شود. معمولاً او بیرون را برای چک کردن هوا نگاه می‌کرد.

او اغلب دیده بود که هوا خوب و آفتابی بود.

وقتی این‌طور بود، جیمز معمولاً تصمیم می‌گرفت که به ساحل برود.

تا ساحل با ماشین حدود یک ساعت طول می‌کشید.

هر بار که می‌رفت، ابتدا دنبال مایوی خود می‌گشت.

اما هر بار برایش مشکل بود که مایویش را پیدا کند.

معمولاً جیمز درنهایت آن را در کمدش پیدا می‌کرد.

گاهی اوقات، وقتی که آماده می‌شد تا برود هوا ابری می‌شد!

بعد او امیدوار بود که روز بعد بتواند به ساحل برود.

حالا بیایید به جیمز گوش بدیم که داستان خودش را می‌گوید.

ب) من عادت داشه‌ام که روزهای شنبه زود از خواب بیدار شوم. معمولاً من بیرون را برای چک کردن هوا نگاه می‌کنم.

من اغلب دیده‌ام که هوا خوب و آفتابی است.

وقتی این‌طور است، من معمولاً تصمیم می‌گیرم که به ساحل بروم.

تا ساحل با ماشین حدود یک ساعت طول می‌کشد.

هر بار که می‌روم، ابتدا دنبال مایوی خود می‌گردم.

اما هربار برایم مشکل هست که مایویم را پیدا کنم.

معمولاً، من درنهایت آن را در کمدم پیدا می‌کنم.

گاهی اوقات، وقتی که آماده می‌شوم تا بروم، هوا ابری شده است!

بعد من امیدوارم که روز بعد بتوانم به ساحل بروم.

حال این‌جا چند سؤال هست. اگر می‌خواهید، می‌توانید سعی کنید پاسخ دهید یا فقط به پاسخ‌ها گوش دهید.

۱) جیمز عادت داشت که روزهای شنبه زود از خواب بیدار شود. آیا جیمز عادت داشت که روزهای شنبه دیر از خواب بیدار شود؟ نه، جیمز عادت داشت که روزهای شنبه زود از خواب بیدار شود.

۲) جیمز معمولاً بیرون را برای چک کردن هوا نگاه می‌کرد. جیمز معمولاً برای چک کردن هوا چه کار می‌کرد؟ جیمز معمولاً بیرون را برای چک کردن هوا نگاه می‌کرد.

۳) هوا اغلب خوب و آفتابی بوده است. آیا هوا آفتابی بوده است؟ بله، هوا اغلب خوب و آفتابی بوده است.

۴) جیمز معمولاً تصمیم می‌گرفت که به ساحل برود. جیمز معمولاً چه تصمیمی می‌گرفت؟ جیمز معمولاً تصمیم می‌گرفت به ساحل برود.

۵) تا ساحل با ماشین حدود یک ساعت طول می‌کشید. تا ساحل چقدر راه بود؟ تا ساحل با ماشین حدود یک ساعت طول می‌کشید.

۶) جیمز ابتدا دنبال مایوی خود می‌گردد. جیمز ابتدا دنبال چه چیزی می‌گردد؟ جیمز ابتدا دنبال مایوی خود می‌گردد.

۷) او اغلب نمی‌تواند مایوی خود را پیدا کند. آیا او همیشه می‌تواند مایوی خود را پیدا کند؟ نه، او اغلب نمی‌تواند مایوی خود را پیدا کند.

۸) معمولاً جیمز درنهایت مایوی خود را در کمدش پیدا می‌کند. جیمز درنهایت مایوی خود را کجا پیدا می‌کند؟ معمولاً جیمز درنهایت مایوی خود را در کمدش پیدا می‌کند.

۹) گاهی اوقات، هوا ابری شده است. آیا هوا همیشه خوب و آفتابی است؟ نه، هوا همیشه خوب و آفتابی نیست. گاهی اوقات، هوا ابری شده است.

۱۰) جیمز امیدوار است که فردا به ساحل برود. جیمز امیدوار است که چه زمانی به ساحل برود؟ جیمز امیدوار است که فردا به ساحل برود.

و این داستان رفتن جیمز به ساحل است.