داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 داستان انگلیسی

باغچه­ یِ سبزِ سبز

توضیح مختصر

کوچولو و خانواده ­اش باغچه ­ی سبزیجات کاشتن! بعد از کلی آب دادن، علف ­های هرز رو کَندَن و صبر، کوچولو و خانواده­اش بالاخره، از سبزیجاتِ تازه­ و سبزِ باغچه ­شون یه غذای خوشمزه می­خورن.

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این داستان انگلیسی را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این داستان انگلیسی

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی داستان انگلیسی

A green, green garden

It is time to plant my garden. We go to the garden store. It has everything we need. I want a green, green garden. I find many seeds to plant.

Mom says, “we will buy some seeds.” Dad says, “we will also buy some baby plants.” They are very little. They all look the same. Dad rents a plow from Mr. Pinky.

We go home to plant my green, green garden. Dad plows the garden. We pick up stones and clumps of grass. This is not fun.

We plant the seeds and the baby plants. I am tired. I need cool water. We are finished. I say, “now we can rest.” Dad says, “we must water each plant.” We take turns.

Every day we weed, water, and wait. We weed, water, and wait some more. We wait a lot. Dad takes pictures.

At school I learn more about gardening. We make a compost heap full of old leaves and stuff. It makes good garden dirt.

We buy worms to put in my garden.

We buy good bugs that eat bad bugs.

Deer come and eat some of my garden. Blue wants to protect it.

Finally, I have a green, green garden. I have a yellow, orange, and red garden, too!

We have a great dinner, all from my green, green garden!

ترجمه‌ی داستان انگلیسی

باغچه­ یِ سبزِ سبز

وقتشه که باغچه ­ام رو بکاریم. ما به مغازه ­ی باغبانی می­ریم. هر چی که نیاز داریم، اونجا هست. من یه باغچه­ ی سبزِ سبز می­خوام. کلی بذر برای کاشتن، پیدا کردم.

مامان می­گه: “ما کمی بذر می­خریم.” بابا می­گه: “همین­طور چند تا نهال و بوته هم می­خریم.” خیلی کوچیکن، و همه شبیه به هم. بابا یه ماشین شخم ­زنی از آقای پینکی، کرایه می­کنه.

برای کاشتنِ باغچ ه­­ی سبزِ سبزم، میریم خونه. بابا، باغچه رو شخم می­زنه، ما هم سنگ­ها و بُته ­های علف رو جمع می­کنیم. اصلاً کار جالبی نیست.

ما، بذرها و نهال­ها رو می­کاریم. خستم و به آب خنک احتیاج دارم. کارمون تموم شد. می­گم: “حالا می­تونیم استراحت کنیم.” بابا می­گه: “باید دونه به دونه­ یِ گیاه­ها رو آب بدیم.” نوبتی این کار رو می­کنیم.

هر روز، علف­ های هرز رو درمیاریم، آب می­دیم و صبر می­کنیم. باز هم، علف ­های هرز رو درمیاریم، آب می­دیم و صبر می­کنیم. خیلی صبر می­کنیم. بابا ازمون عکس می­گیره.

تو مدرسه، چیزهای بیشتری درباره­ ی باغبانی یاد می­گیرم.

ما یه عالمه کود، از برگ­ها و چیزهای قدیمی درست می­کنیم. این جوری خاکِ باغچه­ مون بهتر می­شه.

کرم می­خریم و می­ندازیمشون تو باغچه ­ام. حشره ­های خوب می­خریم، که حشره­ های بد رو بخورن.

گوزن میاد و کمی از باغچه ­ام رو می­خوره. بلو، می­خواد که از باغچه محافظت کنه.

بالاخره، من یه باغچه­ ی سبزِ سبز دارم. همینطور، باغچه­ ی زرد، نارنجی و قرمز هم دارم!

ما یه شام خیلی خوب، از باغچه ­ی سبزِ سبزِ من می خوریم!