انگلیسی با فائزه

4 فصل | 85 درس

داستان زبان یاد گرفتن من

توضیح مختصر

من فائزه هستم و این ویدئو درباره منه

  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

I am Faezeh

And this is about me.

but by the end, it is also about you.

12 years ago I was 14.

I admired a 30 year old woman in my life.

She was my aunt.

I was fascinated with her being able to talk to foreigners

And myself?

Once she allowed me to talk to one of them

and I said:

Who old are you?

And that was it.

She asked me to give the keyboard back to her.

And that was the very first conversation

I have ever had with a foreigner.

THIS was humiliating enough for me

to want to take learning English more seriously.

So, the 14 year old me

decided to learn English language

and find as many friends as I could.

I started watching comedy series.

I watched each episode or movie more than 5 times

I didn’t have any access to internet

plus I didn’t know how to download them!

Super embarrassing and yet true!

The 18 year old version of me

was so confident and courageous

The Englsih language was literally my whole life.

probably too much…

Was that an obligation?

That was pure joy

I enjoyed the whole process of learning

No pressure…

I wanted to have American friends

and I tried hard for it.

to be honest

it wasn’t always that fun.

The first time I cried over the process

was when we had an audio transcription task.

I was trying to figure out those words

I have never seen before.

I didn’t even have a smart phone

so… No dictionary

no help. .نه هیچ کمکی

Well a few pepole had smart phones back then

but anyways…

And I cried again after I got home.

I felt learning is no fun anymore

all of a sudden it turned out to be too serious!

But did I give up?

No.

I watched more and more movies

and I tried to write

as many sentences as I could hear

without pausing the video

The 19 year old me

started to work in a private institution.

At first I started to teach little kids

let me tell you something.

A lot of people think

teaching kids is easier than teaching adults

but to be honest

IT IS NOT.

There were days back then

that I felt I needed to visit a therapist

because I was not able to handle that much pressure on me.

6 years have passed

and each year I can probably say

I learned a new thing about it.

I can’t describe how amazing it feels

when you observe your progress.

It was an excellent experience for me

and now the-26-year-old version of me

has an advice for you:

never make anything too hard for yourself

to the point that makes you stop from doing it.

If you don’t like it

somehow find a way to make you feel

enjoy the process of doing it.

Trust me

some tasks are like sweeping the floors over and over

maybe there is no fun in it

but you can always sing a song

and make the time well-spent

I’ll see you in another video

Take care…

ترجمه‌ی درس

من فائزه هستم

و این ویدئو درباره منه

ولی در نهایت درباره ی شما هم هست

12سال پیش من 14 سالم بود

یک زن 30 ساله رو تو زندگیم تحسین میکردم

و اون خاله ام بود

اینکه میتونست با خارجیا صحبت کنه منو مجذوب میکرد

و اما خودم؟

یه بار که بهم اجازه داد با یکیشون صحبت کنم

و من گفتم:

Who old are you? :/

و همین شد

ازم خواست که کیبورد رو بهش پس بدم

این اولین مکالمه ی من

که با یک خارجی داشتم

به قدری برام حقارت آمیز بود

که تصمیم گرفتم یادگیری زبان رو به طور جدی شروع کنم

بنابراین منِ 14 ساله

تصمیم گرفت انگلیسی بخونه

و تاجایی که میشه دوست پیدا کنه

شروع به دیدن سریال های کمدی کردم

هر قسمت یا هر فیلم رو بیشتر از 5 بار دیدم

به اینترنت هیچ دسترسی ای نداشتم

بعلاوه اینکه نمیدونستم چطور باید دانلودشون کرد

بسیار خجالت آور و در عین حال واقعیه!

ورژن 18 ساله ی من

بسیار با اعتماد به نفس و شجاع بود

انگلیسی به معنی واقعی کل زندگیم بود

یکم زیادی دیگه

آیا این یه وظیفه بود؟

کاملا لذت بخش بود

من کاملا از پروسه یادگیریم لذت میبردم

بدون هیچ فشاری…

میخواستم دوستای امریکایی داشته باشم

و براش سخت تلاش کردم

راستشو بخواید

همیشه هم فان نبود

اولین باری ک تو این پروسه گریه کردم

واسه وقتی بود که تکلیفمون، متن کردن یک صوت بود

تلاش میکردم کلماتی رو متوجه بشم

که قبلا هیچ وقت ندیده بودمشون

حتی گوشی هوشمند نداشتم

پس نه خبری از دیکشنری بود

نه هیچ کمکی

خب افراد کمی اون دوران تلفن های هوشمند داشتن

بگذریم

دوباره وقتی رسیدم خونه گریه کردم

حس کردم یادگیری دیگه برام جالب نیست

و اتفاقا خیلی قضیه جدی شد

ولی من تسلیم شدم؟

نه

فیلم های بیشتر و بیشتری دیدم

و سعی کردم هر جمله ای که

میتونستم بشنوم رو بنویسم

بدون اینکه ویدئو رو متوقف کنم

من 19 ساله

شروع کرد به ندریس در یک آموزشگاه خصوصی

در ابتدا شروع به آموزش خردسالان کردم

بذارید یه چیزی رو بهتون بگم

خیلی از مردم فکر میکنن که

آموزش به بچه ها خیلی راحت تر از آموزش به بزرگسالانه

ولی بخوام رک باشم

اینطور نیستتت

اون دوران روزهایی بودن که

حس میکردم نیاز به یک درمانگر دارم

چون نمیتونستم اینقدر فشار رو روی خودم تحمل کنم

‫6 سال گذشت

و تقریبا میتونم بگم هرسال

من یه چیز جدیدی ازش یاد گرفتم

نمیتونم توصیف کنم چه حس خوبیه

.که شاهد پیشرفت خودت باشی

این یه تجربه عالی بود برای من

و حالا من 26 ساله

یه نصحیت داره براتون:

هیچ وقت چیزی رو اونقدر برای خودتون سختش نکنید

که به حدی برسه که از انجام دادنش دست بکشید

اگه دوستش ندارید

یه جوری یه راهی پیدا کنید که

از انجام دادنش لذت ببرید

به من اعتماد کنید

انجام دادن بعضی کارها مثل بارها و بارها جاروزدن زمین میمونه

شاید فانی توش نباشه

ولی همیشه میتونید یه آهنگ بخونید

و کاری کنید تایم خوب سپری شه

تو یه ویدئوی دیگه می بینمتون

…مراقب خودتون باشید