سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۶
لیست کلمات
قدیمی، کهنه
صفت. اگر چیزی archaic باشد، بسیار قدیمی یا منسوخشده است.
برای رقابت، باید تجهیزات قدیمیمان را بهروز کنیم.
برنج
اسم. برنج فلزی است که از آن برای ساخت آلات موسیقی و زیورآلات استفاده میشود.
از برنج برای ساختن آلات موسیقی مانند شیپور استفاده میشود.
نظام سرمایهداری
اسم. کاپیتالیسم یک سیستم اقتصادی است که در آن شرکتهای خصوصی کالاها را برای سودآوری تولید میکنند.
بیشتر اقتصاد در جهان امروز مبتنی بر سرمایهداری است.
جزء
اسم. یک جزء بخشی از یک دستگاه بزرگتر است.
رایانهها اجزای مختلفی دارند، بنابراین ساخت آنها پیچیده است.
وابستگی
اسم. وابستگی وضعیتی است که در آن کسی به چیز دیگری تکیه میکند.
کودکان خردسال به والدینشان وابستگی دارند.
کاهش دادن
فعل. to diminish بهمعنای کاهش دادن یا کوچکتر شدن است.
با بدتر شدن اقتصاد، پسانداز من کاهش یافت.
اشکال
اسم. اشکال یک ضرر است.
اشکال داشتن خودرو این است که نگهداری آن بسیار گران است.
تحمیل کردن
فعل. to impose بهمعنای قطع یا تحمیل کردن ایدههای خود به دیگران است.
او هر روز صبح درست کردن صبحانه را به همسرش، با انتظار داشتن از او، تحمیل میکند.
صنعت
اسم. صنعت نوعی تجارت است که خدمات یا چیزهایی برای فروش تولید میکند.
صنعت جهانگردی در سراسر جهان عملکرد خوبی دارد.
مدیریتی
صفت. managerial چیزی راجع به یک مدیر یا مدیریت را توصیف میکند.
نانسی سِمَت مدیریتی در بانک دارد.
قرون وسطایی
صفت. اگر چیزی قرون وسطایی باشد، از دورهی زمانی بین ۶۵۰ تا ۱۵۰۰ سال میلادی میآید.
ما از قلعهای بازدید کردیم که در قرون وسطی ساخته شده بود.
منسوخشده
صفت. اگر چیزی منسوخ شده باشد، دیگر از آن استفاده نمیشود، زیرا چیز بهتری وجود دارد.
از زمان ارزان شدن رایانهها، ماشین تحریر منسوخ شد.
جهتدار / معطوف
صفت. هنگامی که شما بهسمت چیزی معطوف باشید، در آن جهت قرار میگیرید.
او یک سبک زندگی پولگرا دارد.
شبهجزیره
اسم. شبهجزیره قطعهی زمین بزرگی است که از سه طرف با دریا احاطه شدهاست.
ایالت فلوریدا نمونهای از شبهجزیره است.
اعتبار
اسم. اگر شخصی اعتبار داشته باشد، مردم او را تحسین می کنند و به او احترام میگذارند.
این بازیگر جوان بعد از برنده شدن جایزه، اعتبار زیادی کسب کرد.
تناسب، قسمت
اسم. تناسب مقداری است که ارتباط بین قطعات و کل را نشان میدهد.
فقط تعداد کمی از مردم این شهر واقعاً در اینجا کار میکنند.
رادیکال
صفت. اگر چیزی رادیکال باشد، بسیار جدید یا متفاوت است.
رئیسجمهور قصد دارد برخی تغییرات اساسی را در قانون ایجاد کند.
رد کردن
فعل. رد کردن چیزی بهمعنای اثبات نادرست یا اشتباه بودن آن است.
مدیر بانک ادعای دروغ گفتن به مشتریان خود را رد کردهاست.
خارقالعاده / تماشایی
صفت. اگر چیزی spectacular باشد، بسیار چشمگیر به نظر یا به گوش میرسد.
در سال جدید نمایش آتشبازی تماشاییای در پارک برگزار شد.
بافتن
فعل. to weave یعنی ساختن پارچه با استفاده از نخهای افقی و عمودی.
ما در تعطیلاتمان به آمریکای جنوبی زنی را دیدیم که پتو میبافت.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 6
Word list
archaic
adj. If something is archaic, it is very old or outdated.
To be competitive, we must update our archaic equipment.
brass
n. Brass is a metal that is used to make musical instruments and ornaments.
Brass is used to make musical instruments like trumpets.
capitalism
n. Capitalism is an economic system where private companies make goods for profit.
Most economies in the world today are based on capitalism.
component
n. A component is a part of a larger machine.
Computers have many different components, so they are complicated to build.
dependence
n. Dependence is a situation in which somebody relies on something else.
Young children have a dependence on their parents.
diminish
v. To diminish means to reduce or get smaller.
As the economy got worse, my savings diminished.
drawback
n. A drawback is a disadvantage.
The drawback of having a car is that it is very expensive to maintain.
impose
v. To impose means to interrupt or force your ideas on other people.
He imposes on his wife every morning by expecting her to make his breakfast.
industry
n. Industry is a kind of business that produces services or things for sale.
The tourist industry is doing well all around the world.
managerial
adj. Managerial describes something related to a manager or management.
Nancy has a managerial position at the bank.
medieval
adj. If something is medieval, it comes from the period between 650 and 1500 CE.
We visited a castle that was built during medieval times.
obsolete
adj. If something is obsolete, it is not used anymore, because something better exists.
Since computers became inexpensive, typewriters have become obsolete.
oriented
adj. When you are oriented towards something, you are faced in that direction.
He is living a money-oriented lifestyle.
peninsula
n. A peninsula is a large piece of land that is surrounded by the sea on three sides.
The state of Florida is an example of a peninsula.
prestige
n. If a person has prestige, people admire or respect them.
The young actress gained much prestige after she won an award.
proportion
n. A proportion is an amount that shows the link between the parts and the whole.
Only a small proportion of the people in this town actually work here.
radical
adj. If something is radical, it is very new or different.
The president is planning to make some radical changes to the law.
refute
v. To refute something means to prove that it is false or incorrect.
The bank manager has refuted the claims that he lied to his customers.
spectacular
adj. If something is spectacular, it looks or sounds very impressive.
There was spectacular fireworks display in the park at New Year.
weave
v. To weave means to make cloth using horizontal and vertical threads.
We saw a woman weave a blanket on our vacation to South America.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.