واژگان

فصل: کتاب ششم / درس: میان‌بُر / درس 2

واژگان

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

واژگان

بخش ۳۰

لیست کلمات

شبیه

صفت. اگر چیزی شبیه به دیگری باشد، از جهات خاصی مثل آن است.

رابطه‌اش با معلمش شبیه به رابطه‌ی یک پسر و مادر بود.

دوربین شکاری

اسم. دوربین شکاری وسیله‌ای است که برای دیدن چیزهای دور از آن استفاده می‌شود.

فقط در صورت استفاده از دوربین شکاری می‌توانست کشتی را در افق ببیند.

عمده

اسم. bulk of sth یعنی اندازه‌ی چیزی.

فیل بزرگ وزنش را با پاهایش که به اندازه‌ی تنه‌ی درختان قوی بودند، حرکت داد.

تشکیل دادن

فعل. اگر چیزی از چیز دیگری تشکیل شده باشد، از آن متشکل شده یا ساخته شده‌است.

تیم فوتبال مدرسه‌ی ما بیشتر از سال‌چهارمی‌ها تشکیل شده‌است.

به تصویر کشیدن

فعل. to depict sth به‌معنای به نمایش گذاشتن یا به تصویر کشیدن چیزی است، که اغلب در آن از هنر استفاده می‌شود.

چهره‌ی این مجسمه عزم و شجاعت ژنرال را به تصویر می‌کشید.

دوگانه

صفت. اگر چیزی دوگانه باشد، از دو قسمت تشکیل شده‌است.

این اتاق عملکردی دوگانه داشت. اتاق‌نشیمن بود، اما شب اتاق‌خواب بود.

فارنهایت

اسم. فارنهایت مقیاس دمایی‌ای است که در آن آب در ۳۲ درجه یخ می‌زند و در ۲۱۲ درجه می‌جوشد.

وقتی دما به 32 درجه فارنهایت کاهش یافت ، برف شروع به باریدن کرد.

برآورده کردن

فعل. برآورده کردن چیزی به‌معنای دستیابی به آن یا تمام کردن آن است.

استاد به قولش مبنی بر از دست ندادن حتی یک کلاس، عمل نکرد.

درختستان

اسم. grove گروه کوچکی از درختان است.

تمام درختان این درختستان درختان سیب هستند.

سنگ معدن

اسم. سنگ معدن نوع خام سنگ یا ماده‌ای است که از آن فلز ارزشمندی گرفته می‌شود.

کارخانه سنگ معدن را ذوب کرده و از آن برای تولید محصولات آهن استفاده می‌کرد.

صحرای استرالیا / جای دورافتاده

اسم. outback منطقه‌ی وحشی داخلی استرالیا است که تعداد بسیار کمی از مردم در آن زندگی می‌کنند.

بسیاری از کشاورزان استرالیایی از صحرای استرالیا برای پرورش گاو استفاده می‌کنند.

سنگین‌تر بودن از

فعل. to outweigh sth به‌معنای فراتر رفتن از ارزش، مقدار یا اهمیت چیزی است.

پیدا کردن یک مکان گرم برای خوابیدن بر نیاز به پیدا کردن چیزی برای خوردن ارجح است.

تضاد

اسم. پارادوکس عبارت یا واقعه‌ای واقعی است که غیرمنطقی به نظر می‌رسد.

پارادوکس کارش این بود که هرچه کمتر کار می‌کرد، کار بیشتری را تمام می‌کرد.

اسکله

اسم. اسکله سازه‌ای است که به بخش عمده‌ای از آب گسترش می‌یابد.

اگر می‌خواهید ماهی بزرگ‌تری صید کنید، به انتهای اسکله بروید.

میان‌بُر

اسم. میان‌بر مسیری است که کوتاه‌تر از مسیر اصلی است.

زودتر به خانه رسیدیم، زیرا از میان جنگل میان‌بر رفتیم.

تعرفه

اسم. تعرفه مالیات یا هزینه‌ای است که برای واردات یا صادرات خاصی پرداخت می‌شود.

تعرفه‌ی ما روی پشم وارداتی باعث گران شدن پشم خارجی می‌شود.

دماسنج

اسم. دماسنج دستگاهی است که دما را اندازه‌گیری می‌کند.

دماسنج بیرون پنجره نشان داد که امروز روز گرمی است.

متمایل/کج شدن

فعل. متمایل شدن چیزی به‌معنی کج کردن آن به موقعیت شیب‌دار است.

لیوانش را کج کرد و تقریباً مقداری شراب به داخل آن ریخت.

برعکس

قید. اگر عبارتی برعکس باشد، دو ایده‌ی اصلی آن با یکدیگر عوض می‌شوند.

دانش‌آموزان از معلم‌های خود یاد می‌گیرند و برعکس.

جای تقریبی

اسم. whereabouts کسی یا چیزی مکانی است که در آن قرار دارد.

پلیس به‌دنبال سگ گم‌شده بود، اما هنوز محل تقریبی آن مشخص نبود.

متن انگلیسی درس

Vocabulary

Unit 30

Word list

analogous

adj. If something is analogous to another thing, then it is like it in certain ways.

The relationship with his teacher was analogous to that of a son and mother.

binoculars

n. Binoculars are a device used for seeing things that are far away.

He could see the ship on the horizon only if he used his binoculars.

bulk

n. The bulk of something is its size.

The large elephant moved its bulk with legs as strong as tree trunks.

comprise

v. If something comprises something else, it consists of or is made up of it.

Our school’s football team is mostly comprised with seniors.

depict

v. To depict something means to show or portray it, often using art.

The statue’s face depicted the general’s determination and courage.

dual

adj. If something is dual, then it is made up of two parts.

The room had a dual function. It was a living room, but at night it was a bedroom.

Fahrenheit

n. Fahrenheit is a temperature scale where water freezes at 32° and boils at 212°.

When the temperature dropped to 32° Fahrenheit, it started snowing.

fulfill

v. To fulfill something means to achieve or finish it.

The professor did not fulfill his promise not to miss a single class.

grove

n. A grove is a small group of trees.

All the trees in this grove are apple trees.

ore

n. Ore is the raw form of rock or material from which a valuable metal is taken.

The factory melted the ore and used it to make iron products.

outback

n. The outback is the wild inland region of Australia where very few people live.

Many Australian farmers use the outback to raise cattle.

outweigh

v. To outweigh something means to exceed it in value, amount, or importance.

Finding a warm place to sleep outweighed the need to find something to eat.

paradox

n. A paradox is a true statement or real event that seems illogical.

The paradox of her work was that the less she worked, the more she got done.

pier

n. A pier is a structure that extends into a body of water.

If you want to catch bigger fish, then go to the far end of the pier.

shortcut

n. A shortcut is a route that is shorter than the main route.

We got to the house early, because we took a shortcut through the forest.

tariff

n. A tariff is a tax or fee paid on certain imports or exports.

Our tariff on imported wool makes foreign wool more expensive.

thermometer

n. A thermometer is a device that measures temperature.

The thermometer outside the window indicated that it was a hot day today.

tilt

v. To tilt something means to tip it into a sloping position.

She tilted her glass and almost spilled some of the wine inside.

vice versa

adv. If a statement is vice versa, then its two main ideas are switched with one another.

Students learn from their teachers, and vice versa.

whereabouts

n. The whereabouts of someone or something is the place where they are.

The police looked for the lost dog, but its whereabouts were still unknown.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.