سرفصل های مهم
میانبُر
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
میانبُر
یک رانندهی کامیون در حال حمل بار از بیرون به ساحل بود. بار او از انواع مختلفی از سنگ معدن تشکیل شده بود. به یک کامیون خیلی بزرگ نیاز داشت تا اکثریتِ آن را به یک کشتی منتظر در اسکلهای در سواحل شرقی کشور منتقل کند.
در مرز بین دو کشور، مجبور است تعرفهی بار را بپردازد. با این حال، اگر از ایستگاه در مرز دوری میکرد، میتوانست پولش را نگه دارد. نگران این بود که بهدلیل عدم پرداخت تعرفه به دردسر بیفتد، اما فکر اینکه مجبور به پرداخت پول نیست این نگرانی را بیشتر کرد.
نقشهی راهش را بیرون آورد. در کمال تعجب، جادهی کوچکی را به تصویر میکشید که دارای یک مزیت دوگانه بود. نه تنها از ایستگاه مرزی دوری میکرد، بلکه مسیر کوتاهتری هم به ساحل بود. تصمیم گرفت که میانبر را انتخاب کند.
با این حال، در طول سفرش، با مشکلاتی روبهرو شد. ابتدا مجبور شد از یک پل کوچک چوبی عبور کند. کامیونش برای پل بیش از حد سنگین بود. شبیه فیلی بود که میخواست روی شاخهی درخت بایستد.
با عبور کامیون، پل شروع به شکستن کرد و ترکبند بهسمت راست متمایل شد. خوشبختانه کامیون بهسلامت به آنسوی پل رفت، اما بیشتر سنگهای معدن به رودخانهی زیر سقوط کرد.
بعد، روز خیلی گرمی بود. دماسنج بیش از ۱۰۰ درجهی فارنهایت را نشان میداد. موتور کامیون خیلی داغ شد، بنابراین راننده آن را در سایهی انبوهی از درختها پارک کرد تا زمانی که سرد شود.
بعداً، در مسیر اشتباهی چرخید. ایستاد و دوربین شکاریاش را بیرون آورد. اطرافش را بررسی کرد و سرانجام یک جانشان را پیدا کرد که او را به مسیر مناسب برمیگرداند.
سرانجام، به اسکله رسید، اما کشتی در آنجا نبود. هنگامی که دربارهی محل کشتی سؤال کرد، مردی گفت که کشتی سی دقیقه زودتر ترک کرده است. به پیمانش عمل نکرده بود.
سپس متوجه تضاد میانبر شد. کوتاهترین مسیر میتواند طولانیترین باشد و برعکس، مسیر طولانی ممکن است سریعترین باشد.
متن انگلیسی درس
The Shortcut
A truck driver was driving cargo from the outback to the coast. His load was comprised of many types of ore. He needed a huge truck to carry its bulk to a ship waiting at a pier on the country’s eastern coast.
At the border between two counties, he’d have to pay a tariff on the cargo. However, he could keep his money if he avoided the station at the border. He worried about getting in trouble for not paying the tariff, but the thought of not having to spend the money outweighed this concern.
He took out his road map. To his surprise, it depicted a small road that had a dual advantage. It not only avoided the border station but also was a shorter route to the coast. He decided to take the shortcut.
However, along his journey, he soon ran into problems.. First, he had to cross a small wooden bridge. His truck weighed too much for the bridge. It was analogous to an elephant trying to stand on a tree branch.
The bridge started to break as the truck crossed, and the trailer tilted to the right. Fortunately, the truck made it safely across, but most of the ore fell into the river below.
Next, it was a very hot day. The thermometer read over 100 degrees Fahrenheit. The truck’s engine became too hot, so the driver parked it in the shade of a grove of trees until it cooled down.
Later, he took a wrong turn. He stopped and took out his binoculars. He scanned his surroundings and eventually discovered a landmark that led him back to the proper route.
Finally, he arrived at the pier, but the ship wasn’t there. When he asked about the ship’s whereabouts, a man said that it had left thirty minutes earlier. He had not fulfilled his contract.
He realized then the paradox of the shortcut. The shortest route can be the longest, and vice versa, a long route may be the fastest.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.