سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۱۷
لیست کلمات
همزیستی کردن
فعل. همزیستی با چیزی بهمعنای وجود همزمان با آن در یک زمان و مکان است.
حیوانات خانگی ما بدون مشکل و یا با مشکلات بسیار کم در خانهی ما زندگی میکنند.
تصور کردن
فعل. to conceive sth بهمعنای توانایی تصور یا باور کردن چیزی است.
کودک نمیتوانست اندازهی واقعی زمین را تصور کند.
مشکوک
صفت. وقتی چیزی یا کسی مشکوک باشد، او را صادق نمیدانند.
پلیس فکر میکرد که توصیف مرد از جنایت مشکوک بود.
غرور / خودپسندی
اسم. خودپسندی هر شخص احساس ارزش در خودش است.
خودپسندی کلی باعث شد که فکر کند نوعی ابرقهرمان است.
کشسان
صفت. کشسان لاستیکی است که هنگام کشیدن کشیده میشود.
طناب کشسان را قبل از اینکه از روی سکو بپرد، به پاهایش وصل کرد.
تلاش
اسم. endeavor تلاشی است برای انجام کاری، بهویژه کاری جدید یا اصلی.
تلاش جدید تبلیغاتی این شرکت با شکستی وحشتناک به پایان رسید.
حک کردن
فعل. حک کردن بهمعنای بریدن طرح یا کلمات در سطح چیزی است.
آن زوج نامشان را بر روی درخت کاج قدیمی حک کردند.
حفاری کردن
فعل. حفاری بهمعنای کندن در زمین و برداشتن خاک برای جستوجوی چیزی است.
تیم میخواهد به امید یافتن فسیل، محل را کاوش کند.
دندانهدار
صفت. وقتی چیزی دندانهدار باشد، دارای شکل یا لبهای سخت و ناهموار است.
شناگر وقتی روی سنگهای دندانهدار افتاد، آسیب دید.
محل
اسم. locale یک منطقه یا مکان کوچک است که اتفاق خاصی در آن میافتد.
آبگرم محل مناسبی برای مادرم برای استراحت و لذت بردن از تعطیلاتش بود.
بزرگی
اسم. magnitude به اندازهی بزرگ اشاره دارد.
این کشف بزرگی بود.
قالب
اسم. قالب یک ظرف توخالی است که برای ساخت اشکال خاص از آن استفاده میشود.
استفاده از قالب کیک فنجانی باعث میشود که درست بیرون بیایند.
آشکار
صفت. وقتی چیزی outright باشد، باز و مستقیم است.
همه میدانستند که داستان پسرکْ دروغی آشکار است.
حاشیه
اسم. حاشیهی یک منطقه، مکان یا چیز، لبهی آن است.
یک الگوی گل زیبا در حاشیهی نوشتافزار است.
گچ
اسم. گچ خمیری نرم است که هنگام خشک شدن سخت میشود.
او با استفاده از گچ، ترک دیوارهای قدیمی را پر کرد.
بیل
اسم. بیل ابزاری با دستهی بلند است که برای حفر استفاده میشود.
پسر بیلش را گرفت و تمام برفهای پیادهرو را برداشت.
اسکلتی
صفت. وقتی چیزی اسکلتی باشد، مربوط به استخوانهای بدن است.
ما سیستم اسکلتی را در کلاس آناتومی مطالعه کردیم.
تلوتلو خوردن
فعل. وقتی تلوتلو میخورید، بهطور ناجور و غیرمنتظرهای حرکت میکنید.
وقتی مست است خیلی تلوتلو میخورد.
ران
اسم. ران شما نیمهی بالایی پایتان است.
او از ناحیهی ران آسیب دید.
شرور
صفت. وقتی چیزی یا کسی شرور باشد، خشن و بیرحم است.
سگ شرور سعی کرد کودک کوچک را گاز بگیرد.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 17
Word list
coexist
v. To coexist with something means to exist with it in the same time and place.
Our pets coexist in our home with few or no problems.
conceive
v. To conceive something means to be able to imagine or believe it.
The child could not conceive the actual size of the Earth.
dubious
adj. When something or someone is dubious, they are not considered honest.
The police thought that the man’s description of the crime was dubious.
ego
n. An ego is a person’s sense of their own worth.
Kelly’s ego made her think that she was some kind of a superhero.
elastic
adj. Elastic is a rubber that stretches when it is pulled.
He attached the elastic bungee to his legs before he jumped off the platform.
endeavor
n. An endeavor is an attempt to do something, especially something new, or original.
The company’s new advertising endeavor ended in a horrible failure.
engrave
v. To engrave means to cut a design, or words, into the surface of something.
The couple engraved their names onto the old pine tree.
excavate
v. To excavate means to dig on land and remove dirt to look for something.
The team wishes to excavate the site in hope of finding fossils.
jagged
adj. When something is jagged, it has a tough, uneven shape or edge.
The swimmer was hurt when he fell on the jagged rocks.
locale
n. A locale is a small area or place where something specific happens.
The spa was the perfect locale for my mother to relax and enjoy her vacation.
magnitude
n. Magnitude refers to large size.
This was a discovery of great magnitude.
mold
n. A mold is a hollow container that is used to make certain shapes.
Using a cupcake mold will ensure that they come out just right.
outright
adj. When something is outright, it is open and direct.
Everyone knew that the boy’s story was an outright lie.
periphery
n. The periphery of an area, place, or thing is the edge of it.
A beautiful floral pattern is on the periphery of the stationery.
plaster
n. Plaster is a smooth paste that gets hard when it dries.
He used plaster to fill in the cracks in the old walls.
shovel
n. A shovel is a tool with a long handle that is used for digging.
The boy grabbed his shovel and got all of the snow off of the sidewalk.
skeletal
adj. When something is skeletal, it relates to bones in the body.
We studied the skeletal system in anatomy class.
stumble
v. When you stumble, you move in an awkward, unplanned way.
She stumbles a lot when she is drunk.
thigh
n. Your thigh is the upper half of your leg.
He suffered from a serious thigh injury.
vicious
adj. When something or someone is vicious, they are violent and cruel.
The vicious dog tried to bite the small child.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.